part 3

501 122 51
                                    

سلام
خب لازم بود اول فیک یه چیزی رو بهتون بگم که گیج نشید
بتا هایی که جفت دارن از راه رایحه جفتشون و پیدا نمیکنن بلکه از رنگ چشم هاشون که با هم قاطی میشه متوجه میشن
و بتا هایی که حالا تاپ هستن احساس ضعف و ناتوانی میکنن وقتی با جفتشون برای بار اول روبه رو میشن و اون فردی که بات هست احساس هیجان و لذت میکنه

🦋☁️

سرش و روی شونه الفای کنارش گذاشت و چشماش و بست صدای موسیقی کلاسیک فضای بار و به مکانی ارامش بخش تبدیل کرده بود و برای کسی مثل اون که از سر صدا فراری بود از هرچیزی بهتر بود با دستی که مشغول نوازش کمرش شد و بوسه های ریزی که روی موهاش مینشست لبخند خسته ای زد و خودش و بیشتر به مرد چسبوند

-گربه کوچولو من خسته است؟

به سینه الفا ضربه نسبتا محکمی زد و چشماش و باز کرد و چونش و روی شونه مرد گذاشت تا بتونه صورتش و ببینه

-به من نگو گربه کریستوفر!

الفا لبخند ارومی زد

-شباهتت به گربه ها غیر قابل انکار مینهو

به بینیش چینی داد و با چشمایی که ازشون اتیش میبارید به چشم های الفای بزرگتر خیره شد

-امشب همین گربه قراره بدنت و خط خطی کنه پس برای خودت سخت ترش نکن عزیزم

الفا خنده بلندی کرد و پسر و روی پاهاش نشوند

-خیلی خب عزیزم خیلی خب

پسر هوم ارومی گفت و دست هاش و روی شونه های مرد گذاشت و لب های الفاش و بین دندون هاش اسیر کرد

- لی مینهو بهتره یه امشب و بیخیال کریس هیونگ من بشی

با شنیدن صدای بم و عمیقی که مزاحمشون شده بود بی میل از  کریس فاصله گرفت و از روی پای الفا بلند شد و سمت صدا برگشت

-لعنت بهت لی فلیکس دوماه تمام گم و گور بودی یه امشبم میمردی دیگه

فلیکس لبخند بزرگی زد ، سمت مینهو قدم برداشت و قبل از اینکه به مینهو فرصتی برای فرار بده الفا رو تو اغوشش کشید

-منم از دیدنت خوشحالم مینهوهیونگ

الفا قیافه چندشی به خودش گرفت ، دستش و روی سینه فلیکس گذاشت و از خودش جداش کرد

-شیرین زبونی نکن بتای لوس

فلیکس چشماش و چرخوند و دست هاش و جلوی سینش به هم قفل کرد

-کریس هیونگ چطور اخلاق گندت و تحمل میکنه؟

مینهو دستاش و مشت کرد اون احمق همیشه تنها نقطه ضعفش و به بازی میگرفت ، خواست به فلیکس حمله کنه اما با دست هایی که از پشت داخل اغوش کشیدش اروم گرفت و پوزخندی به فلیکس زد

Music of lifeWhere stories live. Discover now