#25 The Last chapter

265 35 41
                                    

هر چهار نفر اون‌ها خسته بودن.

سونگمینی که همیشه بخشنده‌ترین شخص زندگیش رو جلوی آینه می‌دید؛ حالا بارها به بی‌رحمانه‌ترین شیوه‌های ممکن برای انتقام فکر کرده بود.

کسی که همیشه غم و خشمش رو با قلمو یا آرشهء ویلونش می‌نواخت؛ حالا هردوی اون ها رو کنار گذاشته بود و اسلحه به دست گرفته بود.

اسلحه ای که گلوله‌اش بیشتر از اینکه سوبین یا مینهو رو نابود کنه، روح اون بچه ای که تنها چانگبین به خاطرش داره رو هدف گرفته بود.

شاید اگر هیچ‌وقت تن بی جون جونگین رو در آغوش نمی‌گرفت یا صدای گریه های بلند هیونجین رو نمی‌شنید؛ شاید اگر هیچ‌وقت شونه های چانگبین رو خم شده نمی‌دید...

شاید اگر این اتفاق ها و پرده های تلخ از جلوی چشمش نمی‌گذشت و زندگی ای که مدت‌ها برای آروم نگهداشتنش تلاش کرده بود رو پر از دوده و سیاهی نمی‌کرد..

الان اون موجود بی‌رحمی که به عشق یه شخص پوزخند می‌زنه و از ضعیف شدن یه شخص دیگه لذت می‌بره، خلق نمی‌شد!

تلخ بود اما سونگمین تلخیش رو از سر گذرونده بود.

تلخ بود چون معنی "زندگی" همین بود.

نور وسط  تاریکی.

تلخی ای که تحملش کرد و به نور رسید.

حالا فقط یه عذرخواهی به سونگ پنج ساله بدهکار بود به خاطر شفافیتی که با نفرت کدر شد.

و یکم روز خوب به خودش و اطرافیانش.

...

جونگینی که تا همون لحظه تمام تلاشش رو کرده بود این کینه رو با پاکی قلبش خنثی کنه؛ در حالی که خودش هم به نوعی قربانی این دنیا شده بود.

جونگین تنها کسی بود که حتی تا پای میز مذاکره با سوبین و اون جدیتی که توی چشم‌هاش شکل داده بود رو باور نکرد.

قدرت معصومیت اون روباه سرخوش از درد جسمی ای که توی روند تبدیل شدنش کشید و از تنفری که ممکن بود به خاطر موجودی که هست به دوش بکشه، کار ساز تر بود.

کار سازتر و قوی‌تر!

اونقدری که اجازه نداد هیچ‌وقت این دنیا و موجوداتش اون رو به سمت سیاهی خودشون بکشن و روح رنگارنگش رو یک رنگ و تیره کنن.

حالا فقط یه تشکر به خودش و صاحب اون قلب پاک بدهکار بود.

برای به دوش کشیدن و تحمل کردن، برای صبور بودن و قوی موندن.

برای عشق و مراقبت بی دریغی که از مالک اون قلب دریافت کرده بود.

برای جمله ای که توی منفور‌ترین حالتی که نسبت به خودش داشت از زبون هیونجین شنید.

" تا وقتی من پیشت هستم از هیچ چیزی اینطوری نترس. باشه جونگین؟ با همدیگه از پسش برمیایم."

𝘓𝘪𝘨𝘩𝘵 𝘐𝘯 𝘋𝘢𝘳𝘬𝘯𝘦𝘴𝘴Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin