اخرین لیوان رو هم خشک کرد و تو قفسه گذاشت. بار خلوت شده بود. نگاهی به ساعتش انداخت. شفیتش تا چند دقیقه دیگه تموم می شد. از ته دل دعا کرد که اینبار نایون دیر نکنه و بتونه زودتر بره خونه!
پیشبند خیسش رو باز کرد و روی سینک ظرفشویی انداخت. به طرف یخچال رفت و یه نوشابه ازش کش رفت. می دونست فردا دوباره قراره برای استفاده از نوشیدنی های تو یخچال، از رئیسش حرف بشنوه، ولی خب به جفت البالوهاش هم نبود.
روی صندلی های پایه بلند جلوی کانتر نشست و همونطور که سر بطری رو به لباش می چسبوند، به آخرین نفرهایی که از در بار خارج شده بود. دختر و پسرهایی مستی که اکثرشون تو حلق هم دیگه بودند و دل بکهیون رو از اینکه اون چرا کسی رو نداره می سوزوندند.
جونگین راست می گفت. حداقل کیونگسو کسی رو داشت که به فاکش بده ولی اون بدبخت هنوز خودش رو برای کسی باکره نگه داشته بود.
با مزه تلخی که تو دهنش پیچید، سریع بطری رو از لباش فاصله داد. با دیدن برچسب الکل روی شیشه کلافه پووفی کشید. بطری روی میز کوبید و خواست از جاش بلند بشه که نایون جلوش ظاهر شد.
_به، پسر خوشگل من چطوره؟!
بکهیون اخمی کرد و با حرص لب زد.
_صدبار گفتم من رو اینجوری صدا نزن!
نایون خنده سرخوشی کرد و بطری بک رو از روی کانتر کش رفت و یه نفس بالا داد.
_شت د فاک؟ این که الکل داره!
بکهیون با شیطنت گفت
_تا تو باشی هرچی که روی میز بود نخوری!
نایون پشت دستاش روی لبای خیسش کشید.
_اخه نمی دونستم پسرهایی که تو سن بیست و پنج سالگی هنوز باکره موندن هم الکل می خورن!
نیشخندی زد و سریع از جلوی امگا که مثل ببر زخمی بهش خیره شده بود در رفت.
_دوست پسرت کجاست که تو دوباره دهنت هرز میره؟!
نایون درحالی که داشت کاپشن قرمز رنگش رو روی جالباسی اویزون می کرد، نگاه خبیثی بهش انداخت و به سمتش رفت. با عشوه موهای شرابی بلندش رو پشت گوشش انداخت و روی کانتر خم شد. زیپ جلیقه ی مشکی تنگش رو پایین کشید و خط سینه های خوش فرمش رو که روشون لکه های کبودی کوچیک و بزرگی دیده می شد رو به رخ بکهیون کشید.
_تا چند دقیقه پیش داشت با اینا حال می کرد، ولی الان رو نمی دونم.
بکهیون فرصت رو از دست نداد و نیشگون محکمی از بازوهای لخت نایون گرفت. نایون جیغ بنفشی کشید و درحالی که داشت بازوش رو می مالید، فحش های رکیکی نثار امگای خندون روبه روش می کرد.
_حالا که اینطور شد، خودم به پسر جذابی که بیرون ایستاده بود، سرویس میدم.
نایون با بدجنسی گفت.
YOU ARE READING
Love Fault
Fanfiction💚ژانر: انگست، کمدی، امگاورس، امپرگ، اسمات 💚کاپل: هونهان، کایسو، چانبک 💚روز اپ: دوشنبه ها تا حالا شده به نقطه ای در زندگیت برسی که هیچ دلیلی برای ادامه زندگیت نداشته باشی؟ تا حالا شده فقط و فقط به خاطر یک نفر نفس بکشی؟ فقط به خاطر یک نفر زندگی کن...