این داستان از سال ۱۹۸۹ در ایتالیا شروع میشه. من قبلا توی اینستا پستش میکردم اما اینستا پیجم رو بست. حالا گفتم دوباره اینجا بذارمش شاید مردم بخوان بازم بخوننش. خلاصه که صحبتی نیست هر وقت یه کم فالور جمع شد پارت اولش رو میذارم
-مادامویولت
YOU ARE READING
𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝒅𝒆𝒂𝒕𝒉
Fanfictionاتفاقات زندگی، زمانی میافتند که تو اصلا انتظار نداری! وقتی کسی رو از دست میدی، یه فرد جدید میاد! وقتی یه در بسته بشه، درای جدیدی باز میشن. برای اولین بار که توی اون وضعیت دیدمت،اصلا فکر نمی کردم کارمون به اینجا برسه! وقتی گفتی نمیتونی با این موضوع ک...
𝑺𝒕𝒂𝒓𝒕.
این داستان از سال ۱۹۸۹ در ایتالیا شروع میشه. من قبلا توی اینستا پستش میکردم اما اینستا پیجم رو بست. حالا گفتم دوباره اینجا بذارمش شاید مردم بخوان بازم بخوننش. خلاصه که صحبتی نیست هر وقت یه کم فالور جمع شد پارت اولش رو میذارم
-مادامویولت