۲۸ دسامبر ۱۹۸۹
کره جنوبی سئول
_هی گربه بیا اینو بگیر.
نفسش رو صدادار بیرون داد و کیسه ی پارچه ای رو از دست مادرش گرفت.
_چه خبره مامان! دوتا دونه ام بخری کافیه.
_زیاد غر میزنی بچه!
بدون توجه به پسر به ادامه ی کارش مشغول شد.
_الان بارون میگیره!!...
کمی مکث کرد و بعد ملتمسانه حرف زد.
_خواهش میکنم مامان.
سولار همون طور که خرید هاش رو بررسی میکرد لبخندی زد و به آسمون نگاه خیره شد.
_چه بهتر!
یونگی خسته از بی توجهی های مادرش سرش رو پایین انداخت. خیس شدن گردنش رو حس میکرد. درسته بارون گرفته بود.
سولار لبخند محوی زد و بعد از بدست گرفتن باقی خرید هاش به سمت ماشین یونگی حرکت کرد._بیا بریم پسر دوست ندارم اینطوری ببینمت.
یونگی با شنیدن حرف مادرش لبخندی زد و به دنبال زن راه افتاد.
سولار که فکر میکرد الان زمان خوبی برای اطلاع دادن به پسره، آروم شروع به حرف زدن کرد._راستی بهت گفتم بلیط خریدم؟
_بلیط برای کجا؟
یونگی متعجب و سوالی لب زد و منتظر شد. در ماشین رو باز کرد. سولار همون طور که کیسه ها رو داخل ماشین میذاشت جواب داد.
_برای ایتالیا. امشب!
_چی؟؟؟؟؟
فریاد تقریبا بلندی زد که توجه چند نفر رو به خودش جلب کرد. لبخند ظاهری زد و و با صدای آروم تری دوباره پرسید.
_چرا مامان؟؟؟
سولار با لبخند روی لب هاش رو صندلی کنار راننده نشست و حرف زد.
_بشین توضیح میدم هوا سرد شده.
یونگی به سرعت پشت فرمون جا گرفت و بعد از روشن کردن ماشین حرکتش رو آغاز کرد.
_عجیب شدی مامان!
_قبلا کمتر حرف میزدی.
سولار آروم و با خنده زمزمه کرد و نگاهش رو به بارون های روی شیشه داد.
_عجب...
پسر زیر لب زمزمه کرد و نگاهش رو به خیابون داد. کریسمس مردم رو از خونه هاشون خارج میکرد. این یه سنت بود. زیبا و آرامش بخش!
_وقتی قرار بود بریم سفر چرا انقد خرید کردی؟!
زن دستی به موهای کمی بهم ریخته اش کشید و جوابش رو داد.
_اصلا به خرید ها نگاه نکردی نه؟ هیج کدوم مواد غذایی نیستن!
بعد هم ضربه ی تقریبا آرومی به شونه ی یونگی زد. پسر کمی چهره اش رو توی هم کشید. نزدیک خونه بودن و یونگی به دنبال جای پارک بود.
VOUS LISEZ
𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝒅𝒆𝒂𝒕𝒉
Fanfictionاتفاقات زندگی، زمانی میافتند که تو اصلا انتظار نداری! وقتی کسی رو از دست میدی، یه فرد جدید میاد! وقتی یه در بسته بشه، درای جدیدی باز میشن. برای اولین بار که توی اون وضعیت دیدمت،اصلا فکر نمی کردم کارمون به اینجا برسه! وقتی گفتی نمیتونی با این موضوع ک...