𝑷𝒂𝒓𝒕 11

44 16 20
                                    

کره جنوبی سئول

۱۹ دسامبر ۱۹۸۸

_جیمین!!!!

چشماش رو با شتاب باز کرد و شوکه روی تخت نشست. نگاه گیج و ترسونش رو توی اتاق چرخوند و با یاد آوری موقعیتِ امنش، لبخند محوی زد و دوباره سرش رو روی بالشت گذاشت. چشماش رو بست و اجازه داد خواب اون رو اسیر خودش بکنه.
غرق در رویایی عجیب اما زیبا بود، هیچ جوره نمیخواست بیدار بشه. در میان رویاش صدای مردونه ای باز هم به گوش رسید.

_جیمین؟؟!!

_یه خورده دیگه میخوابم فقط...

به آرومی لب زد و به پهلو چرخید. یونگی نفسش رو صدا دار بیرون داد و به چشمای بسته ی جیمین خیره شد. دستش برای لمس پسر بالا اومد و روی موهاش نشست.

_مثل پشمکه!...

به آرومی گفت و نوازش پسر رو شروع کرد. انگشت های بلندش در میون تار های مشکی رنگ جیمین حرکت و حس آرامش رو به هر دو طرف منتقل میکرد. محو آرامشی بود که از جیمین میگرفت، نمیتونست متوقف بشه، انگار جیمین اون رو قفل خودش کرده بود. اما با به یادآورن مادرش، لب باز کرد و پسر رو دوباره صدا زد.

_جیمین بلند شو لطفا!!

پسر با ناله ی آرومی از دهنش خارج شد. چشماش رو باز کرد و روی تخت نشست. همون طور که سعی میکرد تا با پلک های پف کرده اش جایی رو ببینه سوال پرسید.

_ساعت چنده؟؟

یونگی خنده ی بامزه ای کرد و قبل از اینکه از روی تخت بلند بشه موهای پسر رو بهم ریخت.

_صبح عالی متعالی!!

جیمین به خاطر لحن یونگی، خنده ی خجالتی کرد و همون طور که موهاش رو مرتب میکرد لب زد.

_متاسفم... صبح بخیر!!...

کمی مکث کرد و باز سوال پرسید.

_حالا ساعت چنده؟؟

همون طور که پرده های اتاق رو کنار میزد تا نور آفتاب به داخل بتابه جواب جیمین رو داد.

_ساعت ۱۰ و نیمِ!!

دستگیره رو به سمت پایین فشار داد و اولین قدمش رو بیرون از چارچوب گذاشت.

_زود بیا مامانم صبحونه آماده کرده!

_مامان...

جیمین با شنیدن اوت کلمه، دستاش رو روی چشماش فشرد تا از ریختن اشک هاش جلوگیری کنه. از روی تخت پایین اومد و بعد از نگاه کوتاهی به خودش توی آینه از اتاق خارج شد.

_سلام کیک برنجی!!

جیمین لبخند گرمی رو روی لبش نشوند و به سولار خیره شد.

_صبح بخیر خانم...

_مامان!!!

سولار با لحن محکمی هشدار داد و به چشمای متعجب جیمین خیره شد.
جیمین که متوجه جنبه و اخلاق زن، تا حدودی شده بود، نیشخند شیطونی زد و با دست کمی موهاش رو بالا داد.
_شما برای مامان بودن خیلی جوونید!!...

𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝒅𝒆𝒂𝒕𝒉 Where stories live. Discover now