chapter 7 : boyfriend

295 46 293
                                    

فصل هفتم : دوست پسر
توجه : بخش اولین این فصل از زمان آینده بیان میشه و سپس دوباره به گذشته برگشته میشود
آهنگ پیشنهادی فصل boyfriend از dove Cameron

دقت کردید بعد از مرگ، آدما عزیز میشن؟ انگار فرشته تر از اونا وجود نداره.

هر چند این برای مرگ دریکو صدق نمیکرد، دریکو وقتی مرد جز خود خانواده، ادوارد و بعد هرماینی... هیچکس سر خاک نیومد‌.
همونقدر که ناگهانی مرد، ناگهانی دفن شد.

این بود که دراگون از اون اتفاق روز و شب توی بار ها میگشت، باند مدت ها بود خوابیده بود، دوماه از وقتی که دریکو مرده باند نیز فعالیتی نداشت.

دراگون لیوان ویسکی توی دستش که درونش سه قالب یخ بهم دیگه برخورد میکردن رو تکون میداد رو به آرومی خوردشو

+" فکر میکنی دریکو این وضع رو دوست داشت دراگون؟ "

دراگون اون صدا رو میشناخت، صدای آلما بود‌. درسته دراگون زیاد توی مهمونی ها باند و کلا توی کار های باند نبود. ولی تعریف آلما رو زیاد شنیده بود.

-" من فقط، نمیدونم مثل اینکه باید باهاش کنار بیام. درسته رفتار احمقانه ای دارم ولی نمیدونم باید چیکارش کنم "

آلما صندلی کنار دراگون که خالی بود رو عقب کشید و روش نشست، اسکناس ده دلاری روی میز گذاشت و با اشاره فهماند که یک لیوان شراب میخواد. " نه تنها تو دریکو، همه ی ما ناراحتیم‌. جلسه ها دیگه بدون حضور دریکو معنی ای نداره. "

دراگون دستی به موهای سفیدش کشید تا حداقل کمی بتونه از پریشونی احوالش کم کنه " نمیدونم چیشد که به این وضع افتادیم. همچی خوب بود، دریکو خوشحال بود "

آلما لیوان شراب حاضر شده اش رو گرفت و دستش رو روی شونه ی دراگون گذاشت " نمیخوام فضولی کنم دراگون. ولی میتونی هرچی میخوای بهم بگی، مطمئن باش رازت محفوض باقی میمونه "

دراگون نگاه زیر چشمی ای به آلما انداخت، به چشمای آبی و موهای سیاه صافش که روی شونه اش ریخته بود " دریکو از یه ماموریت برگشته بود. دقیقا نمیدونم ولی طبق چیزی که ادوارد میگفت به قدری خوشحال بود که با بقیه حسابی مست کرده بود، میگفت... میگفت به هرماینی. "

سپس دراگون به سرعت اضافه کرد " هرماینی دختری بود که دریکو امسال برای پروژه ای با شرکتشون قرار داد بسته بود، ادوارد میگفت که ازش خوشش اومده بود. مثل اینکه دریکو به اون زنگ زد و باهم حرف زدن، دریکو تصمیم گرفته بود بره پیشش و همچی رو بهش بگه. تنها رفت، اما توی راه تصادف کرد. و... "

Bloody band {Dramione}Where stories live. Discover now