خشکم زد از کجا فهمیدن جونگکوک مدرسه میاد تا اونجایی که میدونیم کسی از اینکه پلیس دنباله جونگکوکه خبر نداشت اینم از در پشتی میرفت میومد یکی هم برای محکم کاری جلوی در مدرسه گذاشته بودیم و جونگکوکم از ساختمون مدرسه تا وقتی تعطیل بشن بیرون نمیومد
دهنم خشک شده بود ضربان قلبم بالا رفت سریع دور زدم سمت مدرسه
وقتی رسیدم دم مدرسه شلوغ بود ماشین پلیسو دیدم و پسری که با یه سرباز دارن سمتش میرن
بدون اینکه به ماشین که درهاش بازه اهمیت بدم دوییدم سمت جونگکوک اسمشو داد زدم
وایساد و به سمت من برگشت جلوش وایسادم نگاهش کردم+ هیچی نیست باشه نترس درست میشه
& شما چه نسبتی باهاش دارید
+ معلمشم
! همون معلمی که خبر نداشت دانش آموزش کجاست
سرمو به اون سمت برگردوندم که چان با یه نیشخند داشت نگاهم میکرد
+ عوضیه حروم زاده
_ جین
+ جون دلم ببین کوک من، همه چی درست میشه باشه الان با اینا برو منم با ماشین پشتت میام یه لحظم نمیزارم تنها باشی
باشه ای زیرلب گفت کوک من زیادی مظلوم بود و لعنت به من که یادم رفت بهش بگم
_ فقط برای چی دارن منو میبرن هیچی بهم نمیگن فقط چان میگه اونموقع که یونو فرستادی بیمارستان باید فکرشو میکردی
ولی چرا من یونو فرستادم بیمارستان؟< بسه دیگه باید بریم
+ یه لحظه فقط ،
هیچی قربونت برم هیچیش نیست مردتیکه رفتم دیدمش اومدم اونجا برات تعریف میکنم الانم نگران نباش به من که اعتماد داری؟_ دارم
+ پس نترس نمیزارم اتفاقی بیوفته
< سوارشو
جونگکوک نگاه نگرانی به من کرد، برای اینکه آرومش کنم لبخندی زدم و چشمامو باز و بسته کردم نفس عمیقی کشید و سوار شد تا بخواد سربازم سوارشه به سمت ماشینم رفتم و پشت ماشین پلیس راه افتادم
جونگکوک برگشت و از شیشه پشت منو نگاه کرد
لبخندی بهش زدم و دستمو براش تکون دادم که لبخند محوی زد و برگشتسریع شمارشو گرفتم
▪بله؟
+ کجایی؟
******
چرا باید ماشین پلیس راحت بره تو محوطش من دنبال جای پارک بگردم
همینجور که غر میزدم بالاخره جا پارک گیر آوردم ماشینو پارک کردم رفتم تو
همه جارو گشتم تا بالاخره جونگکوک پیدا کردم که به دستبنده توی دستش نگاه میکرد سمتش رفتم+ کوکی چطوره؟
_ اومدی؟ فکر کردم رفتی
+ فکرکن ولت کنم، دنبال جا پارک بودم، خب چیشد؟
YOU ARE READING
I succeeded [Jinkook]
Fanfictionخدایا بیخیال میدانم اشتباه است اما من عاشق این اشتباهم اشتباه هم آغوشی با او خدایا بیخیال من بوی تن او را میخواهم زل زدن به چشم های قشنگش برایم اوج تمام لذت هاست شیرین ترین اشتباه زندگیم چشیدن لب های اوست خدایا بیخیال " پایان یافته "