جونگکوک
تا وقتی زنگ بخوره و تعطیل بشیم فقط تو کلاس نشستم و فکر اینکه مثل هرروز برم تو راهرو و جینو ببینم از سرم بیرون کردم
بعد از تعطیلی به سمت در پشتی رفتم بعد چند دقیقه مثل هرروز گوشیم زنگ نخورد فقط یه پیامکه بیا منتظرتم اومد
بفرمایید جئون جونگکوک به جای عشق و عاشقی دو کلمه درس میخوندی الان هرکاری کنه حقتهباآقای وو خداحافظی کردم و بیرون رفتم و دومین بی محلی از نگاهو لبخند هرروز خبری نبود و فقط مستقیمو نگاه میکرد
آروم نشستمو سلام کردم و سومی از سلام کوک منو عزیزمو عشقم خبری نبود و فقط یه سلام خالی نصیبم شد
تو راه یه کلمه حرف نزد پس خودم سعی کردم یه چیزی بگم
_ جین
+ بله؟
چهارمی از جانم و جون دلم خبری نیست پس فقط یه هیچی گفتمو باز ساکت شدم
رسیدیم خونه، رو تخت نشستم و به جینی نگاه کردم که رفت دستو صورتشو بشوره به دربسته خیره شدم
از اون شب به بعد به اتاق جین مهاجرت کرده بودمرفتم آشپزخونه ناهار دوباره تو سکوت خورده شد داشت میرفت سمت اتاق پریدم جلوش
_ واقعا برای یه کارنامه اینجوری میکنی
+ چی جوری میکنم؟
_ تازه چه جوری میکنی؟ دهن منو سرویس کردی از وقتی اومدیم یه کلمه حرف نزدی
دیدم جین هیچی نمیگه و فقط منو نگاه میکنه
_ چیه خوشگل ندیدی؟
+ چرا خودمو دیدم ولی خوشگل پررو ندیدم
_ اونم برو جلوی آینه میبینی
خواست دوباره ردشه که جلوش وایسادم
_ الان که نگفتم برو بعدا برو هنوز حرفام تموم نشده
+ خب بفرمایید
_ ببین الان گفتی بفرمایید تا امروز صبح میگفتی جانم
+ خب جانم؟
_ این جانم از صدتا فحش بدتر بود
جین که تابلو بود خندشو بزور نگه داشته گفت: خب چی بگم؟
_ باهام قهرنکن
+ قهر نیستم
_ نه باهام حرف میزنی نه بوسم میکنی قهرنیستی
+ برو شاهکارت رو میزه ببین
میدونی نامجون چی گفت؟ گفت فکر میکردم پیش تو بیاد درس خون میشه الان بدتر شده_ قول میدم از این به بعد بخونم
+ نچ راه نداره
_ جین اذیت نکن دیگه
+ من کجا اذیت کردم آخه
_ همین محل نمیذاری از صد تا اذیت کردن بدتره
همش برای اون کارنامه کوفتیه؟
خودت گفتی لازم نیست برم دانشگاه
YOU ARE READING
I succeeded [Jinkook]
Fanfictionخدایا بیخیال میدانم اشتباه است اما من عاشق این اشتباهم اشتباه هم آغوشی با او خدایا بیخیال من بوی تن او را میخواهم زل زدن به چشم های قشنگش برایم اوج تمام لذت هاست شیرین ترین اشتباه زندگیم چشیدن لب های اوست خدایا بیخیال " پایان یافته "