جونگکوک
÷ جونگکوک روانیم کردی دو دقیقه آروم بگیر انقدر پاتو تکون نده
_ نمیتونم، چرا نمیان؟
+ الان پیداشون میشه تازه هنوز نوبتمونم نشده
دوباره به راهروی شلوغ نگاه کردم بعضیا در حال داد زدن بودن، بعضیام دستبند به دست منتظر بودن نوبتشون بشه یه عدم داشتن برای رضایت التماس میکردن
یه آهی کشیدم و سرمو انداختم پایین▪یعنی وای بحالتون اگه ازتون شکایت کنن
با صدای هوسوک که تازه بهمون اضافه شد سرمو بالا بردمو نگاهش کردم
_ از کی؟
▪از این دوتا بیشعور
به جین نگاه کردم که رو سقف معلوم نیست دنبال چی میگشت و تهیونگی که با آدامسی که زیر کفشش چسبیده بود ور میرفت
دوباره به هوسوک نگاه کردم: چرا؟
به پشتم اشاره کرد: بابت دسته گلایی که کاشتن
برگشتمو بابامو دیدم که دستش شکسته بود و از گردنش آویزون شده و داره چپ چپ منو نگاه میکنه بعد نگاهش به جین افتاد و سریع سرشو انداخت پایین
با تعجب به جین نگاه کردم که بیخیال شونه ای بالا انداخت
+ تو آسانسور بهت گفته بودم میشکنم دست کسیو که اون بلارو سرت آورده حالا شانس زده طرف بابات بوده وگرنه قول داده بودم صورتم براش نذارم درکل شرمنده ولی پشیمون نیستم
▪بیا این یکیم اومد
دوباره برگشتم چانو دیدم که با صورت داغون در حالیکه لنگ میزد میومد
اینسری نه تنها چشمام گشاد شد بلکه دهنمم از تعجب باز موند به جین نگاه کردم که دوتا دستاشو بالا گرفت
+ من بیگناهم این یکیو قبل از من یکی دخلشو آورده بود
به تهیونگ نگاه کردم که سوت زنان داشت دورو برشو نگاه میکرد
_ این یکی چرا دقیقا؟
÷ این دیوث باعث شد جغجغه کتک بخوره منم زدمش تا اونم درد بکشه
_ تهیونگ جیمین فقط گونش یکم کبود شد این یکی اصلا نمیتونه راه بره
÷ نه رو بازوشم زخم شد تازه دو روزم اخراج شد
+ توام که اصلا از اخراجش خوشحال نشدی
تا اومدم بپرسم تو بازوشو از کجا دیدی هوسوک پرید وسط
▪کوفت وای بحالتون این شیرین بازیتون رو پرونده تاثیر بزاره
+ نترس وقتی اینکارو کردیم مطمئن شدیم صداشون در نیاد
$ جئون جونگکوک بیاید نوبت شماست
با داد سربازی که اسممو صدا کرد باهم سمت اتاق رفتیم
YOU ARE READING
I succeeded [Jinkook]
Fanfictionخدایا بیخیال میدانم اشتباه است اما من عاشق این اشتباهم اشتباه هم آغوشی با او خدایا بیخیال من بوی تن او را میخواهم زل زدن به چشم های قشنگش برایم اوج تمام لذت هاست شیرین ترین اشتباه زندگیم چشیدن لب های اوست خدایا بیخیال " پایان یافته "