شهربازی

542 101 24
                                    

جونگکوک

÷ حالا در نمیره

+ خفه حواست به رانندگیت باشه

هوسوک برگشت عقب نگاهمون کرد و خندید

▪راست میگه جین بچه له شد اصلا تو کی انقدر عاشق شدی که من نفهمیدم

+ تو که خوبه خودمم نفهمیدم

÷ ولی من فهمیدم همون شبی که اولین بار جونگکوکو دیدم به خاطر اون سرمن عربده میکشیدی

+ حقت بود خودتو انداختی وسط.....

÷ وسط دعوا کردن یه بچه زخمی که به اندازه کافی خودش درد داره

▪خب حالا باز مثل سگو گربه افتادید به جون هم
جناب کیم سوکجین شیرینی آزادیه دوست پسرتو کی میدی؟

÷ به جون جین اگه به شیرینی راضی بشم دهن منو سرویس کرد کم کم شام رو شاخشه

▪خب پس حله امشب شام مهمون جین

+ چی برای خودتون برنامه میچینین امشب نمیشه باشه فرداشب

÷ چه فرقی میکنه حالا؟

+ نچ دیشب نخوابیدم میخوام برم بخوابم

▪خب کاری نداره هممون الان میریم میخوابیم بیدار شدیم میریم

+ لازم نکرده اگرم میخواید بخوابید گمشین خونه خودتون

▪چرا چه فرقی داره مگه تا حالا خونت نیومدیم بخوابیم

÷ من فهمیدم دردش چیه میخواد کارای خاک برسری کنه ما مزاحمیم مگه نه؟

جین چشمکی زد گفت: حقا که از بچگی بچه ی باهوشی بودی

با چشمای گرد شده به اون سه نفری که میخندیدن نگاه کردم اینجوری که معلومه اینا زیادی باهم راحتن
خواستم بحث و عوض کنم تا کار به جاهای باریک نرسیده پس رومو سمت تهیونگ کردمو پرسیدم

_ نمیدونی دعوای جیمین سرچی بود؟

÷ مثل اینکه فهمیده اونی که گفته مدرسه میری کی بوده بااون دعواش شد

_ کی بود؟

÷ یارو از اینایی بوده که از دختره خوشش میومده و دختره محل سگ بهش نمیداد و از تو خوشش میومده اونم دنبالت بوده مثل اینکه فهمیده از در پشتی رفت آمد میکنی آمارتو دراورد و زد حرصشو سر تو خالی کرد

_ چیز تو روحش دختره ایکبیری اون از ابراز علاقش، اون از نامه زیر برگش، اون از لو دادنش اینم از دعواش با جیمین
جیمین اگه یه زخم شده باشه سرویسش میکنم

سرمو بالا آوردم باهمون اخم از تو آیینه به تهیونگ نگاه کردم

÷ به جون جفتمون فکرشو نمیکردم انقدر ترسناک باشی

همینجوری که تکیه میدادم سرمو سمت پنجره چرخوندمو گفتم: وایسا دارم براش

******

I succeeded [Jinkook]Where stories live. Discover now