پارت آخر

709 100 121
                                    


این پارتو با آهنگ هم ای گناه من از سوگند بخونید


*******************************

دوباره به ساعت نگاه کردم ۲ شب بود به این فکر کردم که کله امروز چیکار کردم و به تنها نتیجه ای که رسیدم این بود که من تمام ساعات روز تعطیلمو رو مبل نشستمو به ساعت نگاه کردم
حوصله هیچی نداشتم نه غذا خوردن، نه درس خوندن و نه حتی بیرون رفتن
دوباره به جین زنگ زدم بازم خاموش بود
همه چی از اون روزی که هوسوک زنگ زد گفت پرستار پیدا شده و از من یه فیلم داره که دارم تو سُرُم یون آمپول تزریق میکنم عوض شد
لبخندی زدم که تلخیش گلوی خودمم سوزوند به جین حق دادم که اونم خسته بشه از این همه بگیرو ببند و مشکلات، از اون شب که درباره بقیه حرف زد فهمیدم چقدر ذهن و مشکلات پیچیده ای داشت که منم به عنوان یه دانش آموزش اومدم وبالش شدم و مشکلات منم اضافه شد با اینکه دوباره هوسوک زنگ زد و خبر داد همش صحنه سازی بوده و همه چی اوکیه ولی از اون روز اومدن جین به خونه روز به روز کمتر شد، از مدرسه استعفا داد و الان تو دانشگاه تدریس میکنه و بیشتر روزو کلاس داره شبام یا شام خورده یا انقدر دیر میاد که من خوابم میبره صبحام که زودتر از من میره وقتاییم که هست ساکت سرشو به کارش گرم میکنه؛ حتی یادم نمیاد آخرین بار کی همدیگه رو بوسیدیم یا حتی بغلم کرده
چشمام سنگین شد لعنتی باز داشت خوابم میگرفت ولی امشب هرجور شده بیدار میمونم تا ببینمش پس بلند شدم رفتم صورتمو شستم
اومدم بیرون که دیدم اومده داره لباسشو عوض میکنه بعد از دیدنش دلتنگیم دو برابر شد با لبخند رفتم سمتش

_ سلام

نیم نگاهی به من کرد و رفت سمت تخت که سرجام خشک شدم

+ سلام فکر نمیکردم بیدار باشی

_ برای همین گذاشتی بخوابم بعد بیای

چیزی نگفت و رفت زیر پتو خوابید

_ جین نمیخوای بگی این چند وقت چته؟

+ اون سری پرسیدی گفتم این چند وقت سرم شلوغه

_ مطمئنی فقط همینه؟

یهو برگشت سمتم و بااخم نگاهم کرد: چی میخوای بشنوی دقیقا؟ بگو همونو بگم ولم کنی

_ فقط میخوام بدونم چته همین

+ جونگکوک من هیچیم نیست فقط خستم

کوک من؟ آخرین بار کی بود بهم گفت؟

_ از چی؟

+ از همه چی، حالا میتونم بخوابم؟

بدون اینکه منتظر جواب من بشه پشت کرد خوابید
رفتم دوست داشتم داد بزنم دعوا کنم بزنمش ولی نتونستم من دلتنگتر از اونی بودم که این کارا از دستم بر بیاد جین منو به محبتاش به لبخنداش عادت داده بود پس فقط تونستم بغض کنم سرجام دراز کشیدم مثل بقیه شبایی که میاد خونه بعد از اینکه مطمئن شدم خوابش برده بغضمو قورت دادم و آروم جلو رفتم و از پشت بغلش کردم خوابیدم و خب فرداش بیدار شدمو دیدم بازم جین نیست

I succeeded [Jinkook]Where stories live. Discover now