𒊹︎︎︎𝖕𝖆𝖗𝖙_4𒊹︎︎︎

193 69 9
                                    


_ بالاخره تموم شد.

با صدای سهون قدم هاش رو تند کرد و خودش رو بهش رسوند.

_ آدرسش رو هم دراوردی؟

_ هم آدرسش هم نوع لپتاپش.

چشمکی حواله چانیول کرد و اطلاعات هکر رو براش ایمیل کرد.

_ میخوای چیکار کنی؟!

سمت ییشینگ برگشت و زمزمه کرد : کریس نباید بفهمه...

_ دیوونه شدی؟ اگه گندش بالا بیاد و....

_ هیچ اتفاقی نمی‌افته.

سهون نگاه مرددی به چان انداخت :

_ اما چان... کسی که تونسته این سیستم رو هک کنه حتما خطرناکه... این هر سیستمی نیست! هزارتا قفل و زهرمار داره.... هک کردنش به این راحتیا نبوده و نیست!

چان چنگی به موهاش زد :

_ میدونم... برای همین صلاح نمیدونم کریس درگیرش بشه! میدونی ممکنه چه اتفاقی بیفته؟! الان که ذهنش درگیر یه مسئله دیگه اس قفل شدن روی مسئله به این بزرگی اصلا درست نیس!

_ اما چان سهون راس....

کلافه وسط حرف ییشینگ پرید و ادامه داد :

_ بسه دیگه... همین حالا میریم و سیر تا پیازشو درمیاریم... برای آخرین بار میگم فهمیدن کریس به نفع هیچ کدوممون نیست اونم حالا که درگیره کیم جونمیونه....

سهون پوفی کشید و بعد خاموش کردن سیستم دنبال چان بیرون رفت.

آدرس رو وارد جی پی‌ اس کرد و به راه افتاد.... هر چی‌ به مقصد نزدیک تر‌ میشدن مسیر براش آشنا و آشنا تر میشد.... با پیچیدن توی کوچه اخماش توی هم رفت ! این فقط تصادفی بود.... مدام توی ذهنش مرور کرد و جلوی خونه توقف کرد !

" پس اون هکر تویی؟! الان می‌فهمم چجوری اون سیستم هک شده... چون تو هکش کردی ! "

لبخندی از یاداوری گذشته تو صورتش نقش‌ بست...

_ خب الان باید چیکار کنیم ؟

ییشینگ با نگاه سوالی به چان خیره شد ، چانیول با دیدن نگاهش کلافه دستی به موهاش کشید و نفسش رو با صدا بیرون داد : هرکاری میکنیم نباید بزاریم اطلاعات رو جایی درز بده ، اگر کسی از معامله های واسطه ای خبر دار بشه همه چیز خراب میشه.

_چجوری میخوای راضیش کنی؟

_پیش.....

با دیدن بنز مشکی رنگ  همراه با ۲ موتور در دو طرفش حرفش نا تمام باقی موند و به جلو خیره شد ، با دیدن مردی که از‌ ماشین پیاده شد آهی کشید... همین رو کم داشتن!

زمزمه آروم ییشینگ بلند شد:

_چان....این جونمیون نیست؟

_جونمیون؟

Enemy Of The Savior/دشمن ناجیWhere stories live. Discover now