با دست های کریس که برای فاصله گرفتن و ترک آغوشش روی شونهاش نشست به خودش اومد و با محکم کردن حلقه دستاش دور کمر دوست پسرش اجازه جدا شدن رو بهش نداد._ جونمیون، من خوبم
برای اطمینان دادن به پسر کوچکتر گفت ولی به نظر نمیرسید که جونمیون حرفش رو شنیده باشه. اخم ریز ناشی از نفهمیدن علت کار جونمیون روی صورتش نشست و نگاهی به پسر انداخت.
_ میون
سوالی مخفف اسمش رو صدا زد و وقتی نگاه نامفهوم جونمیون بالا اومد با تعجب ابروش رو بالا داد.
_ چیزی شده؟
نگاه پسر کوچکتر از چشم های پر از ابهام کریس گرفته شد و بار دیگه به دیوار روبروش جذب شد، دیگه خبری از لیزر نبود اما چرا حس میکرد جدا شدن از کریس یعنی دکمه استارت یه رگبار دیگه؟
با نگاه خیره جونمیون به دیوار پشتش، کریس کنجکاو خواست برگرده که جونمیون سریع حلقه دستش رو شل کرد و ازش جدا شد.
با حرکت ناگهانیش کریس گیج شده نگاهی بهش انداخت و به صورت رنگ پریدهاش زل زد._ خوبی؟
_ خوبم
پرسید و بلافاصله جواب گرفت، نگاه مشکوکی روی صورتش انداخت و جونمیون با سنگینی نگاهش دستش رو داخل موهاش فرو برد و تک سرفه ای زد.
_ چیز مهمی نیست کریس
با تردید سری تکون داد و نگاهی به ساعتش انداخت.
_ من باید برم، تو... مطمئنی که...
_ گفتم که کریس، فقط احساساتی شدم همین
با اطمینانی که در ظاهر داشت بهش گفت و بار دیگه روی صندلی چرخ دارش نشست، کریس با وجود قانع نشدنش باشه آرومی گفت و بعد از بوسیدن سطحی لب های دوست پسرش از اتاق بیرون رفت.
" چرا گذاشتم بره؟"
با خودش پرسید و با بسته شدن در به سرعت بلند شد و روبروی پنجره ایستاد، هیچی نمیتونست ببینه... همه چیز مثل قبل بود، ساختمون جلوی شرکت به همون شکل قبل... منظره سئول به همون ارومی، هیچ تصویر مشکوکی وجود نداشت! ممکن بود فقط یه توهم بوده باشه؟
" اما من... مطمئنم دیدمش!"
با صدای نوتیف موبایلش نگاهش رو از پنجره گرفت و بی رمق سمت تلفنش روی میز رفت، با دیدن پیام ارسالی از شماره ناشناس ابروهاش رو بهم نزدیک کرد و پیامش رو باز کرد.
' نور قرمز'
ناگهان حرارت بالایی رو تو بدنش حس کرد، انگار آتیشی پشت سرش باشه و گوشاش رو از گرماش ذوب کنه... با دست آزادش لبه میز رو گرفت و گوشیاش از دستش سر خورد، توهم نبود... واقعیتی که حالا تهدید شده بود و قصد داشت عذاب سختی رو به روح و جسم جونمیون وارد کنه!
VOUS LISEZ
Enemy Of The Savior/دشمن ناجی
Action༆𝗰𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗸𝗿𝗶𝘀𝗵𝗼 (ᵐᵃⁱⁿ), 𝗸𝗮𝗶𝘀𝗼𝗼, 𝗰𝗵𝗮𝗻𝗯𝗮𝗲𝗸, 𝗵𝘂𝗻𝗵𝗮𝗻 ༆𝗴𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝗮𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 , 𝗰𝗿𝗶𝗺𝗶𝗻𝗮𝗹, 𝗿𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲 , 𝘀𝗺𝘂𝘁 _ من... عاشقت شدم جونمیون! چشماش رو بست و لبخندی زد... شنیدنش، یه نوشیدنی انرژی زا بود، بعدِ ک...