نگاه آخری به وسایلش انداخت و زیپش رو بست.
_ رانگ خبر داد؟
سری تکون داد و کتش رو مقابل آینه تن کرد.
_ تا نیم ساعت دیگه
خوبه ای زمزمه کرد و با صاف کردن چمدونش اون رو کنار چمدون دیگه گذاشت.
_ جون...
وسط راه ایستاد و روی پاشنه پاش به سمت کریس برگشت.
_ این سفر... خب، یه سفر مشترک با اون عوضی...
با دونستن بقیه حرفش جلو رفت و دستش رو توی دستش گرفت و لبخندی بهش زد.
_ نگران نباش کریس، فقط ازت میخوام نذاری که با دونستن نقطه ضعفت بخواد اذیتت کنه...
_ داری راجب خودت حرف میزنی جون... میفهمی؟
_ آره عزیزم...
سرش رو پایین انداخت و بعد از کشیدن نفس عمیقش دوباره به چشم های کریس خیره شد:
_ اما نمیخوام وسیلهای باشم تا تو اذیت شی...
_ حرف زدن درباره اش بی نتیجهاس... بیخیال.
دوباره سمت آینه برگشت و مشغول صاف کردن یقهاش شد، جونمیون با دونستن آشفتگی دوست پسرش لبخند پررنگی روی لباش نشوند و همونطور که پشت سرش استاده بود گردنش رو جلو کشید و کاری کرد از کنار شونه کریس اون رو متوجه خودش بکنه.
_ قهر کردی مرد کوچک؟
با تعجب نگاهی به سوهو که خودش رو جلو کشیده بود انداخت. اما خیلی زود نیشخندی روی لبش نشوند و سمت آینه برگشت.
_ نمیشه خودم رو برات لوس کنم؟
_ خدای من... این تویی کریس؟
تک خنده ای زد و جلو رفت، مقابلش ایستاد و با حلقه کردن دستش دور کمرش چونه اش رو به سینه اش چسبوند و ازون زاویه نگاهش کرد.
_ لوس کن... بذار این دفعه من کسی باشم که ناز میخره.
برای جفتشون جدید بود، جونمیون هیچ وقت تو رابطه سرد نبود و همیشه محبتش رو نشون میداد اما این حقیقت وجود داشت که بینشون کریس مشتاق ناز کشیدن بود و با علاقه، پسر لوس رو میپرستید...
_ الان رانگ میرسه
اخمی کرد و کمی لبش رو جلو کشید.
_ میخوای پسم بزنی؟
درحالی که نفس عمیق میکشید دستش رو دور شونه هاش حلقه کرد و بوسه ای روی لبای غنچه اش کاشت.
_ چرا حتی وقتی که میخوای ناز بخری هم لوس میشی؟
خندید، دیدنش برای آروم شدن دل کریس که تا حدودی از این سفر نگران بود کافی بود.
_ شاید بد عادتم کردی
با صدای زنگ گوشیاش نگاهی به روی میز انداخت. مثل اینکه وقتش رسیده بود.
YOU ARE READING
Enemy Of The Savior/دشمن ناجی
Action༆𝗰𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗸𝗿𝗶𝘀𝗵𝗼 (ᵐᵃⁱⁿ), 𝗸𝗮𝗶𝘀𝗼𝗼, 𝗰𝗵𝗮𝗻𝗯𝗮𝗲𝗸, 𝗵𝘂𝗻𝗵𝗮𝗻 ༆𝗴𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝗮𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 , 𝗰𝗿𝗶𝗺𝗶𝗻𝗮𝗹, 𝗿𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲 , 𝘀𝗺𝘂𝘁 _ من... عاشقت شدم جونمیون! چشماش رو بست و لبخندی زد... شنیدنش، یه نوشیدنی انرژی زا بود، بعدِ ک...