♡HOME IS NEVER A PLACE♡

1.4K 330 36
                                    

درد داشت...

حرفای چانیول درد داشت.

خودش همه چیزو میدونست، پچ پچ ها و نگاهای ترسناک بقیه رو حس میکرد اما هیچکدومشون در مقایسه با حرف مردش، انقدر براش دردناک نبودن.

کلمات هیچ قدرتی ندارن اما وقتی آدما به زبونشون میارن، متوجه میشن چقدر قدرتمند و تاثیر گذارن.

خیلیا پشت سرش حرف میزدن ولی بکهیون اهمیتی نمیداد.

اینکه چانیول بهش گفته بود غیرحرفه ایه، باعث میشد حس کنه چقدر سطحش پایین تر از آدمای اطرافشه. واقعا اینطوری بود؟ یه منشی سطح پایین که نمیتونه حرفه ای بودن خودشو ثابت کنه؟

به هرحال، دیگه باید مرزی بین خودش و رئیسش بوجود میورد. اونا فقط دوتا همکار ساده بودن.

ولی خب اگه اینطور رفتار میکرد، تایید کننده تمام شایعات بود. مردبزرگتر تا همین الان هم بخاطر رابطشون تحت فشار هیئت مدیره بود و جلسه آخر هم ثابتش میکرد.

الان بهترین زمان بود که بحث برکناریشو مطرح کنن. همین "غیر حرفه ای بودن" دلیلی خوبی برای اخراجش از شرکت بنظر میرسید.

همه چیزو میدونست...

سهون توی کافه درباره همه چیز بهش گفته بود و هشدار داد.

"– باید یه چیزی بهت بگم، بکهیون.

سهون که تا اون زمان داشت باهاش شوخی میکرد، یهویی جدی شد.

-- درباره شغلته!

قاشقشو کنار گذاشت و نفس عمیقی کشید.

-- سالهاست گروه بانکداری اوه و گروه بزرگ صنایع پارک باهمدیگه همکاری میکنن. یه صحبتایی بینشون رد و بدل شده... درباره رابطه تو و رئیس کمپانی. سهامگذارا و شریکای تجاری بشدت نگرانن که پارک چانیول نتونه مرزی بین زندگی شخصی و زندگی شغلیش تعیین کنه. فکر میکنن حضور تو توی شرکت روی بازدهی کارش تاثیر میذاره. این اولین باره که پارک چانیول حتی از کارمنداشم داره حرف میشنوه و همچین چیزی توی دنیای تجارت و بیزینس بی سابقه ست.

_ میخوان از شرکت بیرون برم؟

با تایید پسر روبه روش، بغض ناخواسته راه گلوشو بست.

-- از الان به بعد، شرایط سخت تر هم میشه. همین حالاشم توی جلسه دارن درباره تو صحبت میکنن و پارک چانیولو برای گرفتن یه تصمیم درست، تحت فشار گذاشتن... تو دوست منی، بک. فقط خواستم زودتر بهت هشدار بدم.

_ من...

-- اگر بخوای از من بپرسی، نظرم اینه که بهتره هرچه زودتر از اونجا خارج بشی.

لیوان جلوشو برداشت تا با ته مونده مایعی که توش مونده، بغضشو قورت بده.

-- چانیول با وجود رئیس بودنش، هنوزم مثل عروسک خیمه شب بازی تحت کنترل بزرگترای خانواده شه. اگه تورو زیر بال و پر خودش بگیره و قایمت کنه، همه چیز بدتر میشه و باید بین تو و شرکتش یکی رو انتخاب کنه. همیشه میدونستم پارک تمام تلاششو میکنه تا ازت محافظت کنه اما باید یجوری بزرگترای خانوادشو هم راضی نگه داره... مطمئنم روح و روانشو بخاطر همچین مسئله ای، خدشه دار کردن. پس قبل از اینکه این مشکل بزرگتر بشه، پیشنهاد میکنم زود از اونجا بیای بیرون.

The Baby Deal "persian ver" [Complete]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora