S2- E11

323 114 192
                                    

-:"چن، بهت گفتم که برنامه های تمرین باید هماهنگ باشه."

-:"چانیول برنامه ها هماهنگه. الان دو روزه داریم تمرین میکنیم و تا الان همه چیز عالی بوده. عالی تر از عالی بوده."

چانیول مضطرب به آسمون نگاه کرد و سوزش مارک دستش رو نادیده گرفت. سهون بهش نزدیک شد و دستش رو گرفت و گفت:"تو هم حسش میکنی؟"

چانیول سری تکون داد و گفت:"آره."

-:"امواج داره بیشتر میشه."

چانیول به سمت صدا برگشت و بکهیونی رو دید که با اخم و یه دستگاه تو دستش، سمتشون میومد. دستگاه رو سمتشون گرفت و گفت:"امواج ... خیلی قویه."

کیونگسو دستگاه رو گرفت و گفت:"و فقط اینجا نیست. کل کشور رو گرفته. باید چکار کنیم؟"

چانیول کلافه موهاش رو کشید و گفت:"نمیتونیم همه جا باشیم. باید فکر کنیم. همه بیان اتاق جلسه."

و با عجله رفت. بکهیون با پوزخند بهش نگاه کرد و گفت:"وقتی کلافه و جدیه خیلی جذابه."

و دنبالش رفت. چن با خنده گفت:"این رد نداده؟"

سهون نگران گفت:"من نگران چانیول هیونگم."

چن و کیونگسو بهش نگاه کردن و سهون گفت:"شما آدما ترسناکید."

و رفت. چن به خودشون اشاره کرد و گفت:"ما رو میگفت؟"

لوهان از وسط شونه هاشون سرش رو جلو آورد و گفت:"دقیقا شما رو میگفت."

و بعد بلند گفت:"کای، بریم."

و از دو انسانی که میخ زمین شده بودن و با تعجب به هم نگاه میکردن، دور شد. کای تنه ای به کیونگسو زد و در حالیکه چوبدستیش رو تو دستش میچرخوند، گفت:"ترسناکا."

و دنبال لوهان دوید. کیونگسو متعجب به پسربچه نگاه کرد و گفت:"اینا چی میگن؟"

چن آروم گفت:"اگر میدونستم این پسرا برای پسرم بدآموزی دارن، نمیاوردمش اینجا."

-:"پسرت؟"

چن به خودش اشاره کرد و گفت:"کیم چن..."

و به کای اشاره کرد و گفت:"کیم کای."

و ضربه ای به شونه ی کیونگسو زد و گفت:"بریم."

و هر دو به سمت اتاق جلسات حرکت کردن. وقتی داخل اتاق شدن، در رو بستن و با چانیولی رو به رو شدن که چوبدستیش رو سمتشون گرفته بود و چن دستاش رو بالا آورد و گفت:"واو واو پسر، آروم باش. من در رو آروم بستم."

چانیول پوزخندی زد و دستش رو صاف سمتشون گرفت و گفت:"از اینکه کسی دیر کنه متنفرم."

و باعث شد چن آب دهنش رو قورت بده و کیونگسو خیره نگاهش کنه و چانیول آروم وردی گفت و لحظه ای بعد، در با صدای تق بلندی قفل شد و کل رنگ اتاق تغییر کرد. بکهیون به چانیول نگاه کرد و چیزی نگفت. جادوگرها همیشه جذاب بودن یا چانیول با اون چوبدستی اینطور جذاب شده بود؟ کیونگسو عصبی گفت:"از شوخی های بچگونه ت بدم میاد پارک."

HunTeR (Completed)Where stories live. Discover now