-:"پارک چانیول، تو به اتهام اینکه یه جادوگری، امروز اینجا هستی. اتهامت رو میپذیری؟"
پوزخند زدم و به چانیول نگاه کردم. نگاهش، کلافه و عصبی بود. اون دنبال آرامش بود و الان، توی این جایگاه نشسته بود. چانیول با پوزخند بهش نگاه کرد و گفت:"اگر بگم نه، شما میپذیرید که من جادوگر نیستم؟"
---------------------------------------------------
زن با پوزخند گفت:"پارک چانیول، جادوگرها رو زنده زنده میسوزونن. اعدام برای افراد عادیه. برای انسانهاست، نه جادوگرهایی مثل تو."
-------------------------------------------------
با صدای بلندی گفتم:"و اون مردی که الان روی اون صندلی نشسته، دوست پسر منه. و من انقدر احمق هستم که نفهمم مردی که سالهاست با منه، یه جادوگر هست یا نیست؟!"
----------------------------------------------
چان از جاش بلند شد و جلوش ایستادم. دستهام رو دور گردنش حلقه کردم و گفتم:"دلم برات تنگ شده بود."
و بعد،روی پنجه پاهام ایستادم و با فشار دستهام به پشت سر چانیول، مجبورش کردم کمی سرش رو پایین بیاره و ثانیه ای بعد، لبهام رو روی لبهاش کوبیدم و با عطش بوسیدم. مجبوربودم.
---------------------------------------------
بکهیون با پوزخند بهم نگاه کرد و وقتی داشت از کنارم رد میشد، آروم گفت:"بوسه هاتی بود اما."
------------------------------------------
-:"اونها توی چادر میخوابن ولی تو که خوب میدونی من تا روی تخت نباشم، خوابم نمیبره."
پوزخند زدم و گفتم:"به تخمم."
خندید وگفت:"چیزی که نداری رو نگو عزیزم."
----------------------------------------
ازم کمی فاصله گرفت و گفت:"میتونم بازم ازت سواستفاده کنم؟"
نگاش کردم و گفت:"میتونم بازم ببوسمت تا بتونم انرژی از دست رفتم رو برگردونم؟"
لبخندی زدم و گفتم:"خودت میدونی که میتونی."
---------------------------------------------------------------------------------------
سلام سلام
اینم تیزر هانتر
خودم نمیدونم چرا خیلی براش ذوق دارم و یه حالتی که نخواستم اسپویل بشه، براتون تیزر درست کردم.... کاراکترها رو ببینید و باهاشون آشنا بشید. شاید بعدا افراد بیشتری به کاراکترها اضافه بشن ولی خب، فعلا همین افراد حضورشون قطعیه.
شاید برای همه سخت باشه که برن و از توی صفحه اصلی کاراکترها رو ببینن پس لازمه بگم که کاراکترهای اصلی این فیک «اما»، بکهیون، چانیول و چن هستن.
ژانرش اسمات نیست. پس اگر به دنبال یک فیک اسمات هستید، شروعش نکنید (نکه قبلی هام خیلی اسمات بودن و اینا... باید بازم بگم من تو ژانرهام اسمات ندارم) و اینکه خیلی خیلی منتظرش باشید و در حال آپ بخونید.
فعلا دارم مینویسم و خودم هم نمیدونم که قراره چی بشه و تا 10 قسمت ننویسم چیزی آپ نمیشه. برای قسمت اولی که نوشتم، حدود 20 بار پاک کردم و 5-6 ساعت طول کشید پس لطفا تحت فشارم نذارید و بذارید به یه جا برسونمش بعد آپ کنم.
گفتم که روزهای آپ هم هفته ای یک روز هست.
خلاصه که مراقب خودتون باشید و بیاید یکم با هم برای هانتر جیغ بزنیم. من از وقتی نوشتمش کلی جیغ نزده تو دلم مونده.
VOUS LISEZ
HunTeR (Completed)
Fanfictionتوی دنیایی که آدمهای عادی به دست جادوگرا کشته و شکنجه میشن، شکارچی های جادوگر کمی حاضر به مبارزه ان. بیون بکهیون از تمام جادوگرای دنیا متنفره و خشن ترین شکارچی جادوگره. پارک چانیول، یک جادوگره که دوست داره هم مردم خودش رو نجات بده و هم انسان ها رو. ...