Part 20: THE PLAN

348 124 258
                                    

همه توی دفتر بکهیون نشسته بودن و بکهیون پشت میزش عصبی به بقیه نگاه میکرد. چن گفت:"الان میگی چکار کنیم؟"

بکهیون کلافه گفت:"نمیتونیم فقط به دوست پسر سهون اعتماد کنیم و صبر کنیم."

سهون ناراحت گفت:"چون جادوگره؟"

بکهیون با یه نگاه سرد و خالی نگاهش کرد و گفت:"اون شاید یکی از دلایل باشه ولی ما وقت زیاد نداریم. باید سونگجه رو پیدا کنیم و بعد بریم سراغ «اما». من نگرانشم."

کیونگسو گفت:"باید یه نقشه همزمان بکشیم."

بکهیون سری تکون داد و با انگشتهای سبابه ش، شقیقه اش رو فشار داد. داشت از درد میمرد ولی نمیتونست حتی به بستن چشمهاش فکر کنه. با صدای چان، چشمهاش رو باز کرد و نگاهش کرد:"من یه نقشه دارم ولی نمیدونم خوبه یا نه!"

لحنش مردد بود. بکهیون گفت:"بگو نقشه ت رو."

چانیول، با انگشتهاش بازی کرد و گفت:"به نظرم باید یه کاری کنیم که سونگجه فکر کنه هانتر جای «اما» رو میدونه و داره ازش محافظت میکنه."

همه کنجکاو به چانیول نگاه کردن و بکهیون مشتاقانه گفت:"خب، چه ایده ای براش داری؟"

-:"بارها رو باز کنیم ولی فقط برای مردها. اون هم با نظارت هانتر."

بکهیون سر تکون داد و با دست اشاره کرد که ادامه بده. چانیول که کمی امیدوار شده بود، گفت:"در واقع نمیدونم چقدر عملیه ولی ما باید از یه مکان خاص، محافظت خاص نشون بدیم و بارهای نزدیک به اون منطقه رو باز کنیم. ولی تاکید کنیم بارها فقط برای مردها بازهست و هرکسی میخواد از بار استفاده کنه، باید یکساعت قبل، با هانتر هماهنگ کنه و بیشتر از دو ساعت هم نمیتونه توی بار باشه. همونطور که ما بین جادوگرها نیرو داریم، اونا هم بین انسانها نیرو دارن. اونجا ما باید تو حالت مستی و خستگی، بگیم که ما داریم از «اما» محافظت میکنیم و یکسری رازها رو لو بدیم. اینطوری به گوش سونگجه میرسه و خب ... میتونیم منحرفش کنیم."

کیونگسو سری تکون داد و گفت:"ایده بدی نیست. میشه روش کار کرد."

چن گفت:"فقط باید افرادی رو بفرستیم که تازه واردن. چون جادوگرا میدونن که هانترهای قدیمی، هیچ وقت توی این روزها مست نمیکنن."

بکهیون گفت:"باید چند تا از جدیدها رو انتخاب کنیم."

چانیول گفت:"من و سهون میتونیم بریم. البته یکی از بارها رو ... چون مطمئنم که تعقیبون میکنن."

بکهیون لبخندی زد و گفت:"روش فکر میکنم. ولی مسئله مهم اینه که کجا رو به عنوان مخفی گاه «اما» معرفی کنیم؟"

سهون گفت:"خونه من. چون بوی «اما» رو هم میده و خب، میتونیم جادوگرها رو گول بزنیم."

چانیول عصبی به سهون گفت:"چرا خونه تو باید بوی زن من رو بده؟"

HunTeR (Completed)Where stories live. Discover now