وانشات ها و چندشاتی ها از کاپل ویکوک/ کوکوی⁺¹⁸
نکته: این بوک تکمیل شده نیست و هر چند وقت یکبار یه وانشات/چندشاتی به پارتهاش اضافه میشه💜
^onshots, minibooks, AUs, fictwitts and scenarios^
Writers:
Windy: @thv_jk_vk
Winter: @neyunv
Start: 21.6.2022
توضیحات: کاپل: کوکوی نوع فیک: چندشاتی، ایو ژانر:کمدی، برشی از زندگی، درتی، اسمات خلاصه: باشگاه رفتن میتونه یکی از مزخرف‌ترین چیزای جهان باشه (حداقل برای تهیونگ که اینطوریه!) اما نه تا وقتی که یه کراش باشگاهی داشتی باشی... تازه اونم کی؟ جئون فاکر جونگکوک هات و جذاب! نویسنده: ویندی
•••••••••••••••••••••••••
Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.
Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.
Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.
سرش رو با خنده از توی گوشیش در آورد و گوشیش رو خاموش کرد. نگاهی به وزنه‌ی توی دستش انداخت... یونگی راست میگفت.. اون چیز عجیب به هر چیزی شباهت داشت به جز وزنه!
با حس عجیبی اون عروسک زشت رو انداخت کنار و وقتی صدای آخ یه نفر رو شنید با خجالت روش رو سمت مردی برگردوند که حین پازدن دوچرخه عروسک به سرش برخورد کرده بود.
دستش رو چندین بار پشت گردنش کشید و همونطور که داشت یه لبخند بزرگ مستطیلی میزد و چشماش رو هلال میکرد، حس کرد که گونه‌هاش از خجالت قرمز شدن. به کیوت ترین حالت ممکن از مرد عذرخواهی کرد و اون مرد هم با لبخند متقابلی سرش رو چرخوند و به ادامه‌ی ورزشش رسید.
