Wine scent 2/2

218 28 0
                                    

دلم نیومد وانشات رو پایان باز کنم و شخصیتای جذابش و ریدرای گوگولیم رو بلاتکلیف بزارم..
پس اینم پارت بعدی وانشات واین سنت که یه حالت افتر استوری داره!!
امیدارم ازش لذت ببرید ^-^✨

••••••••••••••••••••

دسته ی گل رز تو دستاش رو محکم گرفت و با عجله و سرعتی که فقط میتونست از ماشین های مسابقه تو فیلم های ببینه ، دویید. مثل یه خرگوش وحشی رانندگی کرده بود ، دوییده بود تا در نهایت بتونه سر ساعت به قرار برسه که البته آن چنان هم نتونست سر ساعت باشه!!
طبق معمول بخاطر ترس احمقانه رییسش از مرگ ، محبور شده بود تا اخرین لحظه های شیفت‌اش رو بجای اینکه کنار امگاش باشه ، پیش رییسش بگزرونه و حالا حتی دلیل مناسبی هم برای توضیح دادن به تهیونگ نداشت!!

نگاهی به رستوران زیبای مقابلش انداخت و با عجله در رو باز کرد و با اضطراب نگاهی به اطراف انداخت و با دیدن امگاش که با حالت جذابی مستقیما به چشماش نگاه میکرد ، آب دهنش رو قورت داد.
میشه گفت حس میکرد زانوهاش اماده برخورد به زمینه!
باید از الهه ماه بابت داشتن چنین امگای دل‌فریبی تشکر میکرد. با ناز تمام پاش رو روی پای دیگرش انداخته بود و و دستش رو 'که با لاک ها و طرح هایی که همرو به تماشا دعوت میکرد ، تزیین شده بود' زیر چونش گذاشته بود.
و نگاهش...
اونقدر عمیق بود که آلفا حس میکرد دستی در حال فشردن قلبشه.

با تکون خوردن دستای امگاش که به معنای "بیا پیشم" بود ، دستی به لبه ی کتش کشید و به سمتش رفت.

_شیرینم معذرت میخوام که منتظرت گذاشتم..

+فقط اسمشو بگو خوشگله.
با چشمای درشت شده زیر لب زمزمه کرد :
_لی.. جونگهوا لی..

+مرسی خوشگلم حالا بشین و چیزی که طلب داشتی رو ازم بگیر
با تموم شدن حرفش همونطور که موبایلش رو از جیبش در میاورد ، چشمکی زد و بوس محکمی به لب های آلفایی که حالا کنارش نشسته بود زد و با دست آزادش ، دست آلفارو تو دستش گرفت.
چقدر لطیف و دوست داشتنی!

+چیمی عزیزم امشب برات یه زحمت کوچیک دارم‌.

_...

+چی!؟
با صدای بلندی داد زد که باعث شد همه سمتش بگردن و با صدای آرومتری ادامه داد :
+واقعا با مین یونگی کله موشی خوابیدی؟؟ شت!!

و خب... ، جونگکوک فاصله کمی رو تا سکته داشت‌.

+حتما برام تعریفش کن! جیمین میتونی زحمت یه چاقوکشی ریز رو برام بکشی؟
آلفا نگاه بهت زده اش رو تو صورت جدی امگا چرخوند و سعی کرد با نوازش کردن کمرش کمی اونو آروم کنه.

+اره اسمش لولوعه- نه! جونگکوک بیبی اسم رییست چی بود؟

_ج..جونگهوا لی..

+جونگهوا لی!! لطفا امشب حتما حسابش رو برس!
ممنونم ، برات جبران میکنم جیمینی~~
موبایلش رو کنار گذاشت و با طنازی ای که تو حرکاتش دیده میشد سمت آلفاش برگشت و صورتشو بین دو دستش گرفت و با ملایمت نوازشش کرد :
+دیگه میتونی بادیگارد رسمی خودم باشی چون احتمالا امشب شغلتو از دست بدی خوشگلم!

Vkook || Kookv oneshots ⁺¹⁸Donde viven las historias. Descúbrelo ahora