زیر لب فحشی به شخصی که پشت در بود و داشت زنگ در رو مثل وحشیا پشت سر هم میزد داد و در رو باز کرد.
٪بله؟ چته تـ..
وقتی نگاهش به شخص روبروش افتاد دهانش رو بست.
چشماش رو ریز کرد و پسر رو برانداز کرد.
٪شما؟جیمین اخم کیوتش رو بزرگتر از قبل کرد و دستی به موهای صورتیش کشید.
=دزدای عوضی! آقا خرگوشی منو پس بدین!ابروهای یونگی بالا پرید.
آقا خرگوشی؟ اون دیگه کیه؟
٪منظورت از آقا خرگوشی چیه؟با فکری که به ذهنش رسید پورخندی زد و دستش رو به چارچوب در تکیه داد.
٪اوه خرس کوچولو نکنه خرگوشت رو گم کردی و الان داری اینجا دنبالش میگردی؟انتظار داشت پسر عصبانیتر بشه و ابروهای کیوتش بیشتر درهم برن اما در کمال تعجب صورت پسر آروم شد و لبخند ملیحی زد.
=آره دقیقا! شما میدونین کجاست؟یونگی از تناقض رفتار پسر تعجب کرد و با دهانی باز "نه"ای گفت.
جیمین دوباره اخم کرد و طی حرکتی غافلگیرانه محکم گوشای یونگی رو گرفت و کشید.یونگی با درد فریادی کشید و میوی آرومی از بین لبهاش خارج شد.
سعی کرد گوشای سفید و حساسش رو از زیر چنگهای اون خرس وحشی و تخس نجات بده اما هر بار که تلاش میکرد دستای پسر فشار بیشتری به گوشاش میاوردن.
=بخدا دمتو له میکنم اگه همین الان جونگکوک رو نیاری پیشم!یونگی خواست دوباره مخالفت کنه و بگه که هیچ خرگوشی این اطراف ندیده اما با شنیدن اسمی که از دهان پسر خارج شد با تعجب ابروهاشو بالا انداخت و به سختی شروع به حرف زدن کرد.
٪ج..جونگکوک؟ نکنه منظورت همون پسریه که تهیونـ..وقتی صورت خشمگین پسر و برقی که از توی چشماش گذشت رو دید با تعجب گوشاش رو از بین انگشتای شل شدهی پسر بیرون کشید و رد نگاهش رو دنبال کرد.
وقتی به تهیونگ رسید که با پوزخند به نرده پلهها تکیه داد بود و داشت بهشون نگاه میکرد با هول تعظیم کرد و آرزو کرد که کاش در اون حالت ندیده باشش.
اما مثل اینکه اون دو نفر زیادی حواسشون به همدیگه جمع شده بود چون بی توجه به یونگیای که گیج و درمونده وسط لیزرهایی که با چشماشون به هم پرت میکردن ایستاده بود به هم خیره شده بودن.
=تو؟
-تو؟یونگی اون وسط با گیجی "هان"ای گفت و نگاهش رو بین خرس و روباه چرخوند.
همه چیز تا وقتی که جیمین مثل یه خرس وحشی رم کرد و به سمت تهیونگ دوید خوب بود.
یونگی با شوک دستاش رو دور شکم جیمین حلقه کرد تا جلوش رو از حمله کردن به رئیسش بگیره.-چی شده توله خرس؟ چرا انقدر عصبانیای؟ بخاطر دوست خرگوشیته؟
تهیونگ گفت و با دست به بالای پلهها اشاره کرد.
BINABASA MO ANG
Vkook || Kookv oneshots ⁺¹⁸
Teen Fictionوانشات ها و چندشاتی ها از کاپل ویکوک/ کوکوی⁺¹⁸ نکته: این بوک تکمیل شده نیست و هر چند وقت یکبار یه وانشات/چندشاتی به پارتهاش اضافه میشه💜 ^onshots, minibooks, AUs, fictwitts and scenarios^ Writers: Windy: @thv_jk_vk Winter: @neyunv Start: 21.6.2022