Gyute 1/7

811 60 3
                                    


توضیحات:
کاپل: ویکوک
نوع فیک: چندشاتی
ژانر: فلاف، هیبرید، اسمات، هپی اند
خلاصه:
در طول سال کلی خرگوش بین چنگ روباه‌ها اسیر میشن و خرگوشک داستان ما -جونگکوک- هم از این قضیه به دور نیست.. حداقل نه تا وقتی که آقای روباه جذاب -تهیونگ- در کمین نشسته و داره کلی نقشه برای لقمه چپ کردنش میکشه...🦊🐰🐾
نویسنده: ویندی

••••••••••••

روی مبل راحت و بزرگش نشسته بود و داشت دستاش رو تند تند روی دکمه‌های دسته بازی حرکت میداد.
گوشاش از شدت هیجان و استرس توی هوا سیخ شده بودن و داشت روی مبل بالا پایین میپرید و توجهی به دردی که توی دم کوچیکش پخش میشد نمیکرد.

صدای وحشتناک کلاغی از بیرون شنیده شد و باعث شد تمرکزش بهم بریزه، از ترس چشماش رو ببنده و سر جاش تکون محکمی بخوره.

+فاکککک نه!!!

با صدای بلندی فریاد کشید و دسته‌ی ایکس باکسش رو محکم روی دسته‌ مبل کوبید.

+لعنت بهش داشتم رکورد میزدم

با حرص و لبهای آویزون زمزمه کرد و دستاش رو جلوی سینه‌ش به هم گره زد.
گوشای بلند سفیدش از ناراحتی به سمت پایین خم شده بودن و کل انگیزه‌ش نابود شده بود.

تلویزیون رو خاموش کرد و با قدمهای کوتاه به سمت آشپزخونه حرکت کرد تا بعد از چندین ساعت ویدیو گیم طاقت فرسا یه چیزی به معده‌ی بدبختش برسونه.

در یخچال رو باز کرد و وقتی چشمش به هویج‌ها، کاهوها، شیرموزا و شیرکاکائوهایی که کنار هم ردیف شده بودن و کل فضای یخچال بزرگ رو گرفته بودن افتاد، با ذوق و انرژی‌ دوباره‌ای که به بدنش برگشته بود یک هویج و شیرموز برای خوردن برداشت و در یخچال رو بست.

هویج رو با دندونای خرگوشیش گاز زد و هومی بخاطر طعم خوبش کشید.

دوباره به سمت مبل حرکت کرد.
در طول راه یه گاز به هویجش میزد و یه قلپ هم از شیرموزش میخورد و گوشای نرم و بلندش با هیجان توی هوا تکون میخوردن.

هنوز باسنش سطح خنک و نرم مبل رو حس نکرده بود که صدای زنگ در باعث شد دوباره با کلافگی بلند شه و ببینه کی پشت در قرار داره.

+بله؟

بدون اینکه از توی چشمی نگاه کنه در رو باز کرد و به شخص روبروش نگاه کرد.

-سلام بانی!

اون شخص گفت و در طی یک حرکت غیرمنتظره به سمت جونگکوک حرکت کرد و روی کولش انداختش.
جونگکوک با ترس هینی کشید و تلاش کرد پایین بیاد اما هر کاری کرد نتونست خودش رو از بین حصار دستای روباه نجات بده.

تهیونگ جونگکوک به کمر به سمت ماشین مشکی رنگ شیکش که چند متر اونورتر پارکش کرده بود حرکت کرد و در همون حین هویجی که دست جونگکوک بود رو از دستش بیرون کشید و به گوشه‌ای پرتابش کرد.

Vkook || Kookv oneshots ⁺¹⁸Donde viven las historias. Descúbrelo ahora