Vkook || Kookv oneshots ⁺¹⁸

Pater🔞

توضیحات:
کاپل: ویکوک/کوکوی
نوع فیک: وانشات
ژانر: فول اسمات🔞، برشی از زندگی، هپی‌، رمنس
خلاصه:
مراسم ازدواج کیم تهیونگ و جئون جونگکوک...
اتفاقات شب ازدواجشون...
دعواشون سر تاپ یا باتم بودن...
و در آخر اعتراف شیرینشون به عنوان دو تا همسر...
همه‌ی این اتفاقات توی یک وانشات✨
تعداد کلمات: 4500
نویسنده: ویندی

•••••••••••••••••••••••••••••••••••••

نوبت تهیونگ تموم شده بود.

تهیونگ لحظاتی پیش قسم خورده بود که تا ابد از جونگکوک مراقبت کنه و وظایف خودش رو به عنوان همسر جونگکوک به بهترین روش ممکن انجام بده.

با لبخند مضطربی به چشمای غرق در رضایت تهیونگ خیره شد و با دیدن لبخند مستطیلی تهیونگ برای بار هزارم خدا رو شکر کرد که تهیونگ رو سر راهش قرار داد و باعث شد زندگی بی رنگ جونگکوک در طی یک مدت کوتاه رنگین کمانی و زیبا بشه.

با شنیدن صدای پدر روحانی دوباره روی مراسم ازدواجش تمرکز کرد و گوش سپرد به صدای پدر که داشت بهترین کلمات زندگیش رو به زبان می آورد.

¥ آقای جئون جونگکوک!
قسم میخورید تا آخر عمر به جناب کیم تهیونگ پایبند بمانید و تا ابد در کنار ایشان پله های خوشبختی و موفقیت را پشت سر بگذارید و در هر شرایطی مانند یک شوهر نمونه پشت سر او باشید؟

قلب تهیونگ و جونگکوک با شنیدن کلمه‌ی "شوهر" شروع کرد به پمپاژ کردن خون با سرعت ده برابر...
هنوز هیچکدومشون نمیتونستن موقعیت فعلیشون رو باور کنن...

جونگکوک باورش نمیشد که قراره بلخره زندگی آرومی رو در کنار عشق چند ساله‌ش داشته باشه و تهیونگ هم نمیتونست باور کنه که بلخره قراره جونگکوک رو تمام و کمال مال خودش کنه...

تهیونگ با دیدن اشکِ حلقه زده توی چشمای زیبای کوکیش، لبخند آرامش بخشی به دوست پسر و شوهر آینده‌ش زد و انگشت شصتش که تا لحظاتی پیش توی انگشتای جونگکوک گره خورده بودن رو نوازش وار حرکت داد و سعی کرد کوک رو آروم کنه.

تهیونگ میتونست به راحتی نبضِ پرهیجان و تپنده‌ی جونگکوک رو زیر انگشت شصتش حس کنه و همین باعث میشد احساس افتخار توی وجودش ریشه بزنه... جونگکوک هم به اندازه‌ی خودش برای رفتن اسمش توی شناسنامه‌ی عشقش هیجان داشت و اینو میشد از لبخند خرگوشی ملایمش که برخلاف چشمان اشکیش روی صورتش نقش بسته بود فهمید.

با دیدن مکث طولانی جونگکوک کمی نگران شد‌.... نکنه کوکیش میخواست دست رد به سینه‌ش بزنه؟