Piercing 2/3

1.1K 135 22
                                    

تعداد کلمات پارت: 2300✨

——————————————————

با هیجان پسر مو فرفری مقابلش رو تو بغلش کشید و اونو بین بازوهای توپرش فشرد

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

با هیجان پسر مو فرفری مقابلش رو تو بغلش کشید و اونو بین بازوهای توپرش فشرد.
+ خیلی خوشحال شدم که اومدی ته!!
و محکمتر پسر رو تو بغلش فشار داد و در مقابل با حلقه شدن دستای پسر 'که انگار روح از بدنش خارج شده' به دور کمرش، لبخند دیگه ای زد.

_م..منم همینطور لیتل شت!!

+چی؟
با بهت پسر رو از آغوشش بیرون کشید و به چشماش که از شیطنت برق میزد نگاهی انداخت و بعد از چند ثانیه تک خندی زد و با پوزخند کمرنگی زمزمه کرد:
+ و چیشده که بهم همچین لقبی میدی بیبی تایگر؟..

_چون تو یه احمقی که بهم چهار ماه تمام همچین جایی رو نشون ندادی!!
و نگاهش رو اطراف اونجا چرخوند و لبخند باکسی مستطیلی ای زد.

_خیلی باحاله!!

+خوبه که خوشت اومده بیبی تایگر
'چون بعدا قراره اینجا خیلی کارا بکنیم..'
با جمله ای که تو ذهنش شکل گرفت نگاهش رو به پسر که با کنجکاوی و ذوق به اطراف نگاه میکرد داد و اونو برانداز کرد؛ تاپ تنگ مشکی ای پوشیده بود و از طرفی کت کوتاه کاراملی رنگی روش انداخته بود که به خوبی با موهاش هماهنگ شده بودن و ترکیب زیبایی رو می‌ساختن.
و شلوار پارچه ای که به خوبی رو بدنش نشسته بود و پسر رو به این فکر مینداخت که 'اون شلوار برای این پسر دوخته شده؟'
چون کاملا فیت کمرش و همچنین بوتش بود و همین باعث می‌شد بخواد صبرش رو کنار بزاره و با گرمایی که حس میکرد، همون شب و همونجا کار پسر رو بسازه.

+د..دوستت کجاست؟ گفتی یکی رو دعوت میکنی

_اوه شت!!
با چشمای گرد و هول شده به اطراف نگاهی انداخت و با دیدن دوست مو صورتیش 'که مثل چراغ جلب توجه میکرد'
در کنار مین یونگی با به قول سولمیتش "آگوست دی" نفس راحتی کشید.

_هووفف اوناهاش!! داره برای آلبومش امضا میگیره‌..

+اون طرفدار یونگی هیونگه؟

Vkook || Kookv oneshots ⁺¹⁸Donde viven las historias. Descúbrelo ahora