آنچه گذشت:
( با همکار تو ماشینش تماس گرفته بود.
آرمین: آره؛ چیشده؟
همکارش جواب داد.
اریک: ازت میخوام بگردی و هرچیزی درمورد ستاره یا چیزایی که به ستاره مربوطه برام پیدا کنی؛ میتونی؟
آرمین: ستاره؟ باشه مشکلی نیست..... )□●□●□●□●□●□●□●□●□●□●□●□●□
اریک سری تکون داد که از چشم پسر دور موند و گوشی رو قطع کرد.
اریک: ببینم شما چیزی درمورد ستاره نمیدونید؟
پسر روبه لیهان و کارگاه کیم گفت و بهشون خیره شد. لیهان سری تکون داد و به کارگاه کیمی که داشت سعی میکرد چیزی رو یادش بیاره، نگاه کرد.
کیم: نمیدونم همینه یا نه؛ ولی تقریبا یه ده سال پیش یه مدت بود که یه قتل ها و تجاوز هایی به اداره پلیس گزارش میشد که بیشترشون هم دختر بود. و بیشتر اجساد هم قسمت هایی از بدنشون نبودن. هیچکس هم نمیدونست چرا این اتفاق میوفتاد؛ ولی یه کارگاه جوون به اسم کارگاه جئون بود که تازه وارد بود ولی کارش خیلی دقیق و درست بود. و سر همین پرونده ستاره ناپدید شد و بعد مدت ها خبر رسید که خانوادهاش مردن و خودش هم خودکشی کرد؛ اما عجیبش اینجاست که تمام مدرک هایی که به ستاره مربوط بود هم همون موقع ازبین رفت.
خیلی کلی برای سه تا پسر توضیح داد که لیهان با چشمای درشت شده ادامه داد: راست میگه! الان یادم اومد اونموقع هم قتل اون آدم ها به همین شکل ستاره بود. یادمه که اون بچه جئون روزی که اومد چقدر ازش بدم میومد که میخواستم سر به تنش نباشه ولی وقتی شنیدم مرده خیلی ناراحت شدم.
لبخند تلخی زد و به زمین خیره شد. فلیکس که ساکت بود و حرفی نمیزد با صدای آرومی تو گوش کوین چیزی گفت که کوین با صدای بلند و عصبانی داد زد: فلیکس یه بار دیگه درمورد اون بار کوفتی حرف بزنی به اریک میگم ایندفعه تو رو بفرسته تا ببینی چه جای فاکی و مزخرفیه؛ فهمیدی؟!فلیکس که تعجب کرده بود، پشت اریک قایم شد که باعث شد اریک سوالی ازش بپرسه که شاید به خیلی از جواب هاشون برسن.
اریک: کوین تو توی اون باری که مامور جاسوس بودی، اسمی از ستاره یا اسم شخصی که ستاره باشه، نشنیدی؟
کوین حالت متفکرانهای به خودش گرفت و بعد کلی فکر کردن جواب داد: چرا یه باندی بود که اسمش بلک استار بود و یه باند کرهای هم بود.
با بیخیالی گفت. حرفش باعث شد گیرنده های اریک و کارگاه کیم به کار دربیان و سخت مشغول فکر کردن بشن. رشته فکر کردنشون با صدای تلفن اریک پاره شد.
اریک: چیزی پیدا کردی آرمین؟
سریع گفت و به چشم های منتظر چهارتا مرد نگاه کرد.
آرمین: اینجا کلی چیز درمورد ستاره هست ولی مهم هاش اینان: گروه موسیقی راک استار، برنامه تلویزیونی استار، محصولات استار و باند بلک استار؟
اسم آخری رو با سوال و شک گفت.
اریک: بقیه رو ول کن. درمورد باند بلک استار هرچیزی که میتونی پیدا کن.
محکم و جدی گفت و گوشی رو قطع کرد.
لیهان: قربان! همهی جنازه هارو خارج کردن و بقیه هم درحال انجام شناسایی و نمونه برداری هستن. ماهم کمکم باید برگردیم اداره تا این مدرک هارو گزارش بدیم.
پسر روبه مرد چهل ساله گفت.
کیم: حواسم هست بچه! ... سرگرد براون ما باید بریم اداره و گزارش بدیم با ما میاید؟
اریک لبخند محوی زد و سری تکون داد: نه ممنون کارگاه کیم شما برید. من کاری دارم که باید انجام بدم ولی هرچی فهمیدم بهتون میگم.
کارگاه سری تکون داد و با اریک و همراه های اریک دست داد و با لیهان، به سمت بقیه مامورها حرکت کرد. )
STAI LEGGENDO
MASK S2:Castle
Azione◗ تمام شده!◖ اسم داستان: MASK: Castle نقاب: قلعه فصل دوم ماسک .・゜゜・✧・゚: *✧・゚:*.・゜゜・ ژانر: مافیایی، پلیسی، جنایی، اکشن. 。.。:∞♡*♥✧・゚: *✧・゚:*♥*♡∞:。.。 خلاصه: ما انسان ها میترسیم که خود واقعی خودمون رو نشون بدیم بخاطره همین همیشه یه ماسک رو صورتمون ه...