LP~YOONMINJIN

1.4K 115 53
                                    

با صداهای عجیبی که از همین نزدیکیا میومد بیدار شدم، لعنتی صدای چی بود؟

انگار شبیه دست زدن بود، اخه کی نصف شب مثل احمقا دست میزنه؟

با تکرار شدن همون صدا و همراهش صدای ناله های ریز خشکم زد......

به نظر نمیومد شبیه دست زدن باشه.....اخه کی موقع دست زدن ناله میکنه؟

چرا انقدر خواب آلودم که اصلا از مخم نمیتونم کار بکشم که بفهمم دوروبر من چه اتفاقی داره میفته؟

~هومممم..... آههه.... هـ.هیونگگگ.... محکم تر......

با صدای جیمین کلا خواب از سرم پرید......

ودف اون دوتا چه گهی دقیقا دارن میخورن؟ اصلا براشون مهم نیست که یه نفر اینجا خوابیده، شاید یهو بیدار شه؟

صدای آه و ناله هاشون بیشتر شده بود و صدای جیر جیر تخت نمیذاشت بخوابم..... به غیر از اون......

آروم نگاهم رو پایین دادم با دیدن خشتک برامده ام چشمام رو با حرص روی هم گذاشتم.... عالی شد.....

با اوج گرفتن و یهو قطع شدن صداشون فهمیدم کارشون تموم شده.....

_جیمین!

~هوومم؟

_نظرت راجب راند دوم چیه؟

صدای خنده خبیث جیمین به گوشم رسید.....

با شنیدن جواب مثبت جیمین چشمام دیگه گشاد تر از این نمیشد.....

لعنتی یه راند دیگه؟نمیزارم به راند دو برسید.....

توی خواب غلتی زدم و اروم زیر لبم چرت و پرتی رو زمزمه کردم که حواسشون رو معطوف خودم کنم......

~به نظرت بیدار شد؟

_فک نکنم.... داره تو خواب حرف میزنه.......

~هیونگ؟

_فکرشم نکن.....

~کاملا خوابه متوجه نمیشه،نمیدونی خواب هیونگ کلا سنگینه......

_حتی فکرشم نکن......

راجب چی داشتن حرف میزدن؟ راند دوم؟

~برام مهم نیست میخوام انجامش بدم.....

صدای دستوری شوگا باعث شد یه لحظه کلا جیمین سکوت کنه

_تو اینکارو نمیکنی پارک جیمین

~برام مهم نیست من انجامش میدم.....

اگه راجب راند دوم بود که انقدر شوگا برای متوقف کردن جیمین تلاش نمیکرد....لعنتی از این کنجکاو تر دیگه نمیشدم......

با صدای قدمایی که داشت به تختم نزدیکتر میشد چشمام رو محکم روی هم گذاشتم...... قلبم انقدر تند میزد که مطمئن بودم اگه نزدیکم بشن صداش رو میشنون......

jin X btsWhere stories live. Discover now