jin X bts

P2~KOOKJIN

فلش بک

با کنجکاوی اطراف و کنکاش میکردم،یونجون گفته بود برای اینکه همه جای این کمپانی رو یاد بگیرم باید یه روز کامل وقتمو سر سوراخ و سنبه های این کمپانی تلف کنم.

با صدایی که از یکی از اتاق میومد گوشمو تیز کردم و آروم به اون در نزدیک شدم حتی میترسیدم آب دهنم رو قورت بدم که یه وقت متوجه حضورم نشن،صدای جیهوپ بایس قشنگ و جذاب و همینطور صدای بم شوگا که دقیقا بایس رکرم هم بود میومد.

از ذوق لبم و محکم گاز گرفتم که باعث شد طعم گس خون تو دهنم بپیچه خیلی دوست داشتم بقیشونو ببینم، امیدوارم روزای بعد هم ببینمشون.

با دستی که روی شونه ام قرار گرفت سرجام خشکم زد، اروم به سمت صاحب دست برگشتم که یه دختر به شدت کیوتی بود.

_تازه واردی راه رو گم کردی؟

+عاا، نه فقط داشتم یه نگاهی به اطراف میکردم

_میتونم بپرسم اینجا چیکاره ای؟

+ م.من هیچکاره ا.ام دوس.ت.ت یو.ونجونم فقط برای یه مدت کوتاهی پیشش میمونم تا وقتی که بتونم یه خونه پیدا کنم

«بچه ها جین لکنت داره تو این فیک دیه من نمینویسم که خوندن براتون سخت نشه با یونجون و کسی هم که راحت باشه لکنتش کلا از بین میره»

لبخندی بهم زد

_امیدوارم هرچه زودتر یه خونه پیدا کنی

بعد گفتن حرفش سرشو نزدیک گوشم اورد و با استرس درحالیکه دور و برو نگاه میکرد زمزمه کرد:

_ پسر خوشگلی هستی سعی کن دورو بر جئون افتابی نشی

بعد گفتن حرفش به سمت ته راهرو پاتند کرد شوکه تو فکر فرو رفتم، احیانا منظورش جئون جانگکوک که نبوده؟

چرا اخه دورو برش نباید باید افتابی شم، لبامو غنچه کردم و سرمو تکون دادم، رفتم جاهای دیگه کمپانی رو ببینم.

انقدر کمپانی رو همه جاشو گشته بودم که پاهام جونی نداشت، فقط مونده بود باغ اینجا که پشت بود و کمی هم از اینجا فاصله داشت که اونجا هم بعدا سر میزدم.

با شدت خودمو روی تخت پرت کردمو و دست و پاهام رو مثل ستاره دریایی باز کردم و باز و بسته کردم.

با تکونایی که میخوردم لای چشمامو باز کردم که، با یونجونی که به شدت داشت تکونم میداد مواجه شدم.

_پاشو، جین، پاشووووو وقت شامهههه
بدووو اینجا یه سری قوانین داره اگه سر هشت و چهل و پنج دقیقه نرسیم قسمت غذاخوری باید قید غذارو بزنیمممم

بعد گفتن حرفش نفس نفس زد و ادامه داد

_البته میتونیم بعدا غذا سفارش بدیم ولی غذاهای مفت به من بیشتر میچسبه