P1~YOONMINJIN

1.5K 138 38
                                    

+کوکی، کوکییی

با صدا شدن اسمش با دو سمتم اومد....

_بله هیونگ......

+برو بقیه رو صدا کن بیان شام بخوریم.....

با لبخند خرگوشیش چشم بلندی گفت...

درحالیکه گیمپاپارو میپیچیدم به صدای بلندش که بی شباهت به صدای زلزله نبود گوش میدادم......

بعد یه مدت صداش کاملا قطع شد ......

با ورود شخصی به اشپزخونه سرم رو بالا اوردم.......

+کوک بیدارشون کردی؟

_ب.بله هیونگ یکم دیگه میان....

مشکوک به چهره ی قرمز و صدای ارومش که کم کم تحلیل میرفت گوش میدادم......

+کوک؟ چیزی شده؟ چرا انقدر سرخی؟

_هیونگ ت.تو مشکلی از اینکه با یونگی و جیمین هیونگ هم اتاقی هستی نداری؟

+منظورت چیه؟چه مشکلی باید داشته باشم؟

صداش رو که آرومتر شده بود رو شنیدم

_پس تو خبر نداری.....

تا خواستم دهنم رو باز کنم چیزی بگم، بقیه با سروصدا وارد آشپزخونه شدن.....

نگاهم هنوز روی کوک بود با ورود جیمین و شوگا حس کردم قرمزتر شد... همینکه شوگا هم کنارش نشست معذب خودشو جمع کرد....... چش شده بود این بچه؟

سرم رو تکون دادم تا از فکرش بیام بیرون..... به من ربطی نداشت...... شاید اصلا چیز خاصی نبوده...... کوک کوچولومون شاید لخت یکی از هیونگاش رو دیده بوده......

لبخندی از تصورش زدم که از نگاه یونگی که از لحظه اومدنش به اشپزخونه نگاهش به من بود دور نموند.......

با سنگینی و بیشتر شدن نگاه سردش لبخندم رو خوردم و سرم رو پایین انداختم....... خوبه ازش بزرگتر بودم... ولی نمیدونم چرا به شدت ازش حساب میبردم......

شوگا

نگاهم به کوک بود از وقتی وارد شده بودیم سرش پایین بود و هنوزم هاله صورتی روی گونه هاش بود سرم رو که بلند کردم با نگاه مشتاق جین به کوک مواجه شدم.....

نکنه بینشون چیزی بود که خبر نداشتم،بعید میدونم چیزی باشه.... فکر کنم جین سنگینی نگاهم رو حس کرد وقتی سرشو بالا اورد با دیدن من لبخندش رو خورد.....
........

_مرسی جین هیونگ خیلی خوشمزه بود، حتما خیلی خسته شدی اره؟

نامجون بود که پرسید....

+یکم فقط، مهم اینه که فردا نوبت یکی دیگه است به کارا برسه، شام رو اماده کنه.....

نگاهم به جیمین که بغلم نشسته بود افتاد.... گفته بودم ضایع بازی در نیاره ولی آدم نمیشد.....

نیشگونی که از پاش گرفتم باعث شد از خیره نگاه کردن به جین دست برداره..... جین متوجه نگاهش نشده بود مطمئنن اگه متوجه میشد باز از خجالت و اینکه یکی دائم درحال نگاه کردن بهشه هول میشد و گوش و گردنش هم قرمز میشد......

با صدای آخ ریز جیمین نگاه همه برگشت سمت ما دوتا...... کوک هم که پیش من نشسته بود با دیدن دست من روی پای جیمین سرخ تر شد و سرش زو پایین انداخت.......

جین سمت صندلی جیمین اومد....

+چیزی شده جیمین؟

جیمین باز توی صورت جین محوشد و اروم زمزمه کرد:

_ه.هیچی نشده

جین

با تعجب به رفتارای عجیبش نگاه میکردم چرا همچین میکرد؟وقتی نگاهش روم طولانی شد گوشام داغ کرد و مجبور شدم سرمو پایین بگیرم......

بالاخره بعد شلوغ کاریای اعضا مخصوصا هوپی و تهیونگ شام رو خوردیم، هرکس سمت اتاق خودش رفت......

با اب کشیدن اخرین بشقاب دستکش هام رو دراوردم، سمت اتاق مشترکم که با یونگی و جیمین بود راه افتادم......

بدون درزدن وارد شدم، که نگاهم به اون دوتا که هرکدوم تو تخت خودشون توی گوشیشون بودن افتاد.....

+شب بخیر.....

جوابم رو اروم دادن..... کش و قوسی به بدنم دادم و سمت تختم که کنار پنجره بود رفتم.......

همینکه سرم رو روی بالش گذاشتم از خستگی بیهوش شدم.......

جیمین

_هی... هی جیمین؟

با صدای اروم و زمزمه مانندش سرم رو بلند کردم و مثل خودش جواب دادم.......

~چیشده؟

_به نظرت خوابیده؟

با فهمیدن منظورش نگاهم سمت جین افتاد.....

~نمیدونم میخوای تست کنم؟

_فقط زود باش.....

با قدمای اروم پاورچین پاورچین به سمتش رفتم بالای سرش وایسادم...... با شنیدن نفسای منظمش فهمیدم خوابه....دستم رو چندبار جلوی صورتش تکون دادم تا از خواب بودنش مطمئن شم......

چشمکی بهش زدم...... سمتش رفتم اروم روی پاهاش نشستم...... دستم رو روی سینش گذاشتم و اروم به صورت دورانی مالش دادم......

~هیوونگگگ کی جینو برای خودمون میکنی هومممم؟ نمیشد وقتی بیدار بود سکس میکردیم باهم؟ من میخوامششش......

_هیشششش ارومترر، فعلا زوده....ولی قول میدم زودیخ مال خودمون بکنمش......

~نمیبینی اون کوک و تهیونگ چجوری با جین من لاس میزنن؟ پس کی قراره مال خودمون شههه؟ نمیخوام اون دووتا زیاد دور و برش بپلکن واییییی حرصم میگیره به هربهونه ای به یه جاش دست میزنن

لبخند ارومی زد و زمزمه کرد......

_به خاطر همینم قراره فردا دیگه برای ما بشه.... چون تازگیا اون دوتا فسقل بچه خیلی بیشتر دور همستر کوچولو میچرخن......

~مرسیییی هیونگگگگگ.....

برای تشکر محکم لبامو روی لباش گذاشتم

ادامه دارددد

:«تریسام باحاله ها ولی به شخصه نمتونم درک کنم واینکه لامصبا یونمین شما دوتا همو دارید جین منم بدید به یکی دیه😒🤣
به درخواست یکی این توشاتی و نوشتم امیدوارم خوشش بیاد.... 🌝»

jin X btsDonde viven las historias. Descúbrelo ahora