P1~taejin

987 99 89
                                    

صدای سرود مذهبی بلندتر از همیشه بود و این کمی تمرکزم رو بهم میریخت،بالاخره بعد تصحیح کردن اخرین برگه خودم رو همینطوری روی زمین بین برگه ها انداختم که باعث شد صدای استخونهام در بیاد.

آه بلندی کشیدم و چشمهام رو بستم ،بعد اینهمه نشستن و صحیح کردن برگه های دانش اموزای پرورشگاه فقط کمی خواب میچسبید.

ولی خوابیدن روی زمین ایده ی جالبی به نظر نمیرسید ،پس پیراهنم رو همینطور که داشتم سمت اتاقم میرفتم دراوردم ، هنوز یه قدم دیگه برنداشته بودم که صدای زنگ اتاقک کوچیکم بلند شد.

با چشمهای خمار و بدون حوصله سمت در رفتم ،حوصله نداشتم پیراهنم رو دربیارم پس سعی کردم فقط سرم رو از در بیرون بیارم .

در رو باز کردم و کمی سرم رو بیرون اوردم ،با دیدن کشیش پرورشگاه لبخند بیجونی زدم.

+سلام پدر کاری داشتید؟

صورتش از خجالت سرخ شد و سرش رو پایین انداخت.

_لازم نیست پدر صدام کنی جین شی ،همون تهیونگ صدام کن.

+عااا ،بالاخره یه نوع عادته،چون از وقتی اینجا اومدم همش پدر صداتون میکردن ، منم بهش عادت کردم و باهاش راحت ترم.

_اوه بله درسته،اینو برای تو اوردم خانم لی داد که بدم بهت.

بسته ی غذایی رو که دستش بود رو سمتم گرفت.

+ممنونم ،فردا میخورمش ،الان به شدت خوابم میاد.

لبخند ارومی زد ،باشه ی ارومی گفت و ازم دور شد.

کارکنای این پرورشگاه به شدت مهربون و خونگرم بودن،خانم لی گاهی بهم غذا میداد،حتما چون امروز نرفتم بیرون به کشیش سپرده بوده.

کشیش پرورشگاه هم خیلی خیلی مهربون ،اروم و پاک بود،تاحالا که ندیده بودم پارتنری داشته باشه،من خیلی کشیش دیدم که پارتنر داشتن،ولی کشیش ما بشدت پایبند خدا بود ، اون یه کشیش واقعی بود.

خمیازه ی بلند بالایی کشیدم و بیخیال افکارم شدم و سمت اتاق کوچیکم رفتم،هیچ تختی داخل اتاق نبود ،روی ملحفه ها میخوابیدم ،ولی راضی بودم چون عاشق خوابیدن روی ملافه هام ،حس نوستالژی داره.

تازه به خواب رفته بودم که حس کردم صدای ترق و تروقی میاد،محل ندادم و چشمهام رو بستم باحس اینکه کسی داره با پاهام ور میره بین خواب و بیداری پاهام رو داخل شکمم جمع کردم.

وقتی دوباره پاهام کشیده شد شوکه شدم و ایندفعه چشمهام کاملا باز شد ،ولی با حس اینکه چشمهام هم بسته هستش نفسم بند اومد.

پارچه ای که جلوی دیدم رو گرفته بود رو خواستم کنار بزنم ولی دستهام رو هم نمیتونستم تکون بدم .

_هیششش اروم باش پسر.

صداش رو دستکاری کرده بود و نمیشد از صداش تشخیص بدم که کیه.

jin X btsKde žijí příběhy. Začni objevovat