ATHERIS (S2)

part 18

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها.

بریم که داشته باشیم بزرگترین سوپرایز این فیک رو.😈

مجری: از افسران شیائو، هوانگ ، و وو دعوت میکنم به افتخارشون

نفس ییبو توی سینش حبس شده بود. لحظه ای فکر کرد قلبش از حرکت ایستاده. با فکر اینکه ممکنه تشابه فامیلی باشه هوفی کرد. اما با دیدن شخص رو به روش واقعا حس کرد روح از تنش جدا شد.

ژان عزیزش، همون ژان که درست ۴ ماه پیش پای چوبه دار آخرین دیدار رو باهاش داشت الان توی لباس فرمی مشابه همونی که تن خودشم بود، که واقعا زیادی به تن بی نقصش میومد مقابلش ایستاده بود.

3 افسر با قدم هایی محکم و هاله ی قدرتی که دورشون بود پله هارو طی کردن و روی سن ایستادن. هر 3 تاشون میخکوب شده بودن و کاملا قدرت تکلمشونو از دست داده بودن.

قبول کردن چنین چیزی یکم سنگین بود. کریس و تائو 2 ماهی بود به طرز عجیبی عفو مشروط خورده بودن و حبسشون تموم شده بود، با اینکه براشون عجیب بود ولی ته دلشون خوشحال بودن پس راجبش کنجکاوی نکردن.

اما از روز آزادیشون به بعد نتونسته بودن بهشون دسترسی پیدا کنن و خب ژانم که تکلیفش مشخص بود. هر سه نفرشون اونو آخرین بار زمانی دیدن که طناب دار دور گردنش بود و هر آن ممکن بود زیر پاش خالی بشه و.....

اصلا چطور ممکن بود اون روز رو فراموش کنن؟ تقلاهای ییبو و اشکاش انقدر براشون دردآور بود که تا همیشه توی ذهنشون حک بشه.

مجری ازشون خواست چیزی بگن اما هیچکدوم از اونا حرفی برای گفتن نداشتن پس سر باز زدن و بعد از گرفتن لوح های تقدیرشون درحالی که کل سالن با بهت مشغول تشویق کردنشون بود، اومدن و در جلویی ترین ردیف نشستن.

اما ییبو و لوهان و سونگیون هنوزم با چشمای گشاد شده و نفس حبس شده به زاویه ای که از پشتشون میدیدن زل زده بودن.

اتریس جانشین رئیس اصلی یکی از بزرگترین باند های مافیای چین به همراه دوتا از نزدیک ترین آدماش چرا باید با لباس فرم پلیس توی این جشن حاضر میشدن و حتی ازشون تقدیر میشد؟

حس میکردن بازی خوردن و عصبی بودن، در عین بهت خشمگین بودن اما نمیتونستن منکر این بشن که چقدر از دیدنشون خوشحالن.

دلتنگ بودن خیلی زیاد، مخصوصا ییبو واقعا نمیدونست باید چه واکنشی بده عصبی باشه، متعجب باشه، خوشحال باشه یا ناراحت باشه. اما بعد از مرحله ی مبهوت بودن این عصبانیت بود که به حساشون غالب شد.

بعد از پایان جشن و تقدیر از تمامی کسانی که توی موفقیت این پرونده دست داشتن، از جمله ییبو، لوهان و سونگ. همینطور که از سالن بیرون میومدن، باهم صحبت میکردن. البته ژان ساکت به حرف های کریس و تائو گوش میداد.