لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها.5 روز از زمانی که سونگیون با ژان حرف زده بود میگذشت. نظر ژان عوض نشده بود ولی دیگه به ییبو طعنه نمیزد و به وضوح نادیده اش نمیگرفت اما به قدری سرد رفتار میکرد که ییبو واقعا ترجیح میداد نادیده گرفته بشه.
تا اینکه ژان مثل یه غریبه باهاش رفتار کنه و الان هم خسته و کلافه رو به روی میزش ایستاده بود تا شاید این عذاب رو تموم کنه.
با حرص از بیتوجهی ژان، دست هاش رو روی میز کوبید و با این کار توجه ژان رو به خودش جلب کرد.
_ شیائو ژان!
+ چرا دست از سرم برنمیداری ییبو؟
_ نمیتونم چرا نمیخوای بفهمی؟ چرا نمیخوای ببخشیم؟
+ نمیخوام و نمیتونم. دست از سر من بردار ییبو عصبیم نکن
_ مثلا عصبی بشی میخوای چیکار کنی؟
+ ییبو!
_ خسته شدم. خسته ام کردی. چقدر باید از عذرخواهی کنم؟ چیکار باید کنم که بیخیال اون گذشته لعنتی بشی و منو ببخشی؟ چرا نمیتونی این کار رو به خاطر هردومون بکنی؟
+ توی لعنتی همون موقع که به خاطر نجات جون تو داشتم میمردم به دستم دستبند زدی راه بخشش رو برای خودت بستی
_ من لعنتی یه پلیس کوفتی ام که قسم خوردم به وظیفه ام عمل کنم. اون موقع که نمیدونستم پلسی چرا لج میکنی؟
+ آره من لج میکنم
_ با این کارت داری هردو مونو عذاب میدی
+ از اتاقم برو بیرون نمیخوام ببینمت
_ ژان
+ فقط برو بیروون
با فریادی که زد، ییبو خودش رو عقب کشید و بعد از نگاه دلخور و پر از دردی از اتاق بیرون رفت و در اتاق رو بهم کوبید. ژان سرش رو بین دستاش گرفت و با ناراحتی لب هاش رو بهم فشار داد.
حق با ییبو بود و به خوبی میدونست اگه اون موقع ییبو دستگیرش نمیکرد دیگه حتی اسمش رو هم نمیورد. اما نمیتونست قلب شکسته و زخم خورده اش رو راضی کنه. ولی اگه میدونست تا چند ساعت دیگه قراره چه اتفاقی بیوفته، به لجبازیش ادامه نمیداد.
******
با عصبانیت و بدون توجه به یکی از سرباز ها که صداش میزد، از اداره بیرون رفت و سوار ماشینش شد. قبل از اینکه سرباز بهش برسه پاش رو روی گاز فشار داد و دور شد.
با خشم مشتش رو روی فرمون کوبید و فریاد بلندی زد. لجبازی های ژان و نبخشیدنش، دیدن حالش و عذاب هایی که میکشید، یادآوری گذشته، همه و همه عذابش میداد.
از اینکه ژان هیچ جوره راضی به بخشیدنش نمیشد تا بلاخره بتونن درکنار هم باشن و از اون تنش فاصله بگیرن، عصبی بود. از اینکه نمیتونست بهش ثابت کنه چقدر عاشقشه و فرقی نداره توی چه جایگاهی باشه، از خودش متنفر بود.
YOU ARE READING
ATHERIS (S2)
Action˓▾ 𝐅ICTION: ATHERIS (S2) ˓▾ 𝐆ENRE: Action - Angst - Thriller - Romance - Crime ˓▾ 𝐀UTHORs: ꜱʜɪᴀ & ꜰᴀᴛ وانگ ییبـو؛ افسر جوانی که ماموریت داره با نفوذ به باند آتش سرخ، اون رو متلاشی کنه اما چی میشه اگه همه چیز اونطوری که فکر میکنه پیش نره؟ اگه درست...