ATHERIS (S2)

part 32

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها.

ییبو ناراضی از نگرفتن بوسه اش، خواست بلند بشه که ژان اجازه نداد و خودش رفت تا درو باز کنه. به محض باز شدن در سر و صداشون توی راهرو پیچید.

لو: سونگ نوکر گرفتی مگه؟

سونگ: لوهان چقدر عین پیرزنا غر میزنی

لو: ببینم صد تا کیسه هر کدوم توش چند پرس غذا دستت باشه تو ام خیلی متین و باوقار این پله های کوفتی رو میری بالا یا نه

کریس: که البته در شرایط عادی ام ازش بعیده

با حرف زیر لبی کریس که اونم مشابه لوهان داشت کیسه های زیادی رو بالا میاورد سونگ بی توجه جواب لوهانو داد.

سونگ: انقدر که شما دوتا غر میزنید آخرش میمونید رو دستمون همون ییبو رم به زور شوهر دادم

برگشتن و نگاه عاقل اندر سفیهی بهش انداختن که شونه هاشو بالا انداخت و با تکون دادن سرش پرسید چیه. تائو بعد اینکه بادکنک آدامسی شو ترکوند به بحث اضافه شد.

تائو: خب راست میگه دیگه

لوهان چشماشو چرخوند و زیر لبی گفت:

لو: به روباهه میگن شاهدت کیه میگه دمم

کریس ۲ تا از کیسه هارو به طرف تائو گرفت.

کریس: اگه راست میگه بیا اینا رو تو بیار جناب

همه ی اینا در حالی اتفاق می‌افتاد که داشتن پله هارو بالا میرفتن. تائو بیخیال یه بادکنک دیگه با آدامسش ترکوند و پله هارو بالا رفت.

تائو: من رانندگی کردم بقیش با خودتونه

لو: این رانندگی کرده تو چیکار کردی که اینجوری واستادی جلو من ؟

سونگم در حالی که دنبال تائو می‌رفت دستشو کرد تو جیبش.

سونگ: منم غذا هارو خریدم

کریس و لوهان که دیدن نمیتونن حرفی بزنن خشمشونو با فحش دادن به اون دوتا توی دلشون ادامه دادن. وقتی رسیدن، ژان رو مقابل در دیدن.

بالاخره کریس و لوهان داغونم رسیدن بالای پله ها. سونگیون با چشمای قلب قلبی به ژان خیره شده بود. ژان خیلی داشت سعی میکرد به روی خودش نیاره اما سنگینی نگاهش باعث خجالتش میشد.

سونگ: فاک از الان همه جا رو اکلیلی میبینم

لو: خوشحال باش کاپلی که از همون اول شیپ میکردی ریل از آب دراومدن و بهم رسیدن

سونگ اشکای فرضیشو پاک کرد .

سونگ: حس مادریو دارم که پسرشو شوهر داده

و جلو رفت و لپای ییبو که الان پیش ژان وایساده بود رو میکشید و یه سری اصوات از خودش در میاورد. بالاخره همه رفتن تو اما سونگ و تائو اون عقب وایستادن. وقتی بقیه توقف اونا رو دیدن برگشتن نگاهشون کردن‌.