part 23

377 79 279
                                    

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها‌.

ییبو بعد از مکالمه اش با کریس وارد اتاقشون شد و با ندیدن ژان متوجه رفتنش شد. نفسش رو بیرون داد و تصمیم گرفت اون هم به خونه بره و بازجویی رو به فردا موکول کنه.

فردا صبح زود تر از همیشه وارد اداره شده و در کمال تعجب ژان رو توی اتاق دید.

_ زود اومدی

ژان سرش رو بالا آورد و نگاهش کرد.

+ نرفته بودم

_ چی؟ چرا؟

+ باید جواب بدم؟

ییبو با شنیدن لحن سرد ژان دیگه چیزی نپرسید و فقط کوتاه گفت:

_ باید بریم برای بازجویی

ژان سری تکون داد و از جاش بلند شد. پشت شیشه اتاق بازجویی ایستاد و ییبو وارد اتاق شد. روی صندلی نشست و پرونده رو باز کرد. نگاهی به وی کی که با خونسردی رو به روش نشسته بود انداخت.

_ چن وی کی 30 ساله و وکیل شرکت W.K به جرم قتل 7 نفر بازداشت شدی. اعترافاتت رو میشنوم

+ من تا وکیلم نباشه هیچ حرفی نمیزنم

_ فکر میکنی وقتی در حین ارتکاب جرم گرفتنت میتونی درخواست وکیل کنی؟

+ من چیزی یادم نمیاد

_ چی؟

+ من این چیزهایی که میگید رو یادم نمیاد

_ مهم نیست تو یادت میاد یا نه ولی ما به اندازه کافی ازت مدرک داریم که اثباتش کنیم

+ من اصلا نمیدونم راجب چی حرف میزنید. حتی نمیدونم من رو برای چی گرفتید. من یه شهروند نمونه ام که هیچ جرمی توی زندگیم مرتکب نشدم. من خودم وکیلم چطور میتونم قاتل باشم؟

_ این بازی ها فایده نداره بهتره اعتراف کنی

+ من هیچی نمیدونم

ژان در اتاق بازجویی رو باز کرد و به ییبو اشاره کرد بیرون بیاد. ییبو از جاش بلند شد و بیرون رفت، ژان در اتاق بازجویی رو بست.

+ چیشده؟

ژان: دیشب براش با وکیل تماس گرفتن و یکم دیگه میرسه باید تا قبل از رسیدنش اعتراف بگیریم

_ ولی ازش مدرک داریم

+ متوجه نشدی میخواد چیکار کنه؟

_ منظورت چیه؟

+ داره وانمود به بیماری روانی میکنه. اختلال دو قطبی یا هویت تجزیه ای. اینجوری از اعدام تبرعه میشه و زندان نمیبرن براش و به جاش به آسایشگاه روانی فرستاده میشه و کمتر از دو سال بعد آزاد میشه

_ چی؟ چطور ممکنه؟

+ با جعل اسناد و مدارک، خرید دکتر و خیلی کارهای دیگه اون وکیل موفقیه و مطمئنا کلی نفوذ داره

ATHERIS (S2)Where stories live. Discover now