هوسوک رو دیدم که داره به سمتِ من میاد. بالاخره خداروشکر کردم که کسی در زندگیم باقی مونده تا همیشه برام باشه و کمکم کنه!
«ببخشید دیر اومدم! کلاس بودم و نمیتونستم از زیرش در برم.»
«اشکالی نداشت.. هوسوک من امتحانم رو افتادم..»
سری تکون داد و روی من خم شد و شونههای من رو در آغوش گرفت؛ حتی دوست نداشتم که گریه کنم! هوسوک موهای سرخِ من رو نوازش میکنه و بوسهای روشون میزاره... من لبخند میزنم از اینکه آدمی مثلِ هوسوک رو در زندگیم دارم.
پس از گذشت نیم ساعت گریه کردن در آغوشِ هوسوک، از روی نیمکت بلند شدم و ازش خداخافظی کردم. با قدمهای آروم به سمتِ اولِ خیابون رفتم تا تاکسی بگیرم و برم خونه..
- گوگیِ غمگین! پاییز، ۱۲ سپتامبر دو هزار و ده
![](https://img.wattpad.com/cover/317119642-288-k828149.jpg)
YOU ARE READING
「𝐀𝐋𝐋 𝐓𝐎𝐎 𝐖𝐄𝐋𝐋 || 𝗩𝗸𝗼𝗼𝗸」
Romance「همه چیز به خوبی」 پایان یافته. ژانر : رومنس / نامهای / ... / دراما کاپل : اصلی ؛ تهکوک داستانِ منم مثلِ کلیشههای دیگه بود. اولین رابطم با مَردی بود که من دوسش داشتم. توی یه شبِ بارونی؛ توی یه ماشینِ قرمز رنگ و قدیمی. هنوز وقتی جای بوسههاش رو...