PART 18

163 21 7
                                    

×هولی فاک تروخدا بیخیال این چه سیقه ایه با اون مادر بزرگ رو مخت و این روسومات تخمی که تو خانواده تون هس اخه من بدبخت چرا باید بیام

_چون هوسوک رفیق خانوادگیه منه و تو هم موظفی به عنوان همسرش کنارش باشی

×فاک بهت ته فاک بهت

_جهنم مجبوریم تحمل کنیم دیگه تازه خرگوش کوچولومم اضافه شد بهمون قراره

~و همینطور موچی ما

×خیله خب هایبرید بوی ها تبریک میگم قراره عذاب سختی بکشید اونم به دست عمه ماتیلدا

~حالا انگار چیکارت کرده اون پیرزن بی ازار

_بی ازار؟ اون رسما به خودتم توهین کرد و گرایشتو زیر سوال برد

×بلخره طرفمو گرفتی موجود ازار دهنده؟

_خاک تو سرت دارم ازت دفاع میکنم تو چه رفیقی هستی

×چی گفتم مگه موجود ازار دهنده

جونگ کوک و جیمین که دیدن بحث ددیاشون به جایی قرار نیس برسه پس با بی خیالی سمت دفتر نقاشیاشون رفتن و شروع کردن به نقاشی کشیدن

~حالا افتاد چه روزی

_افتاده 3 روز دیگه

×وادافاک یه روز که کلا برای خرید یه روز هم اماده شدن یه روز هم تمرین خیلی کمه زمان

_کوک هم رقص رو کامل یاد نگرفته اگه تحقیرش کنه چی

~یاد دادن رقص با من ته و یونگی شمت برین لباس انتخاب کنین و بگیرین اینجوری کارا خوب و سریع پیش میرن

_فکر خوبیه

×من کتشلوار نمیپوشم

تهیونگ و هوسوک با هم همزمان کفتن

_~اههه باز شروع شد

~یونگی محض رضای خدا فقط یه شب در ساله

_یونگی شوروع نکن خواهشا

×من بدم نمیاد از کت شلوار ولی خوشم نمیاد کسی مجبورم کنه به کاری

_یه اینبار

×اصلا به عنوان گربه میام

_باز باید پاپیون بزنی بعدشم زشته

×تخمام تو این رسمتون

.
.
.
.
.
.
.
.
.
+اهههه بسه خسته شدم ته

_یکم دیگه لاو بعدش استراحت میکنیم

+از وقتی برگشتیم خونه داریم رقص تمرین میکنیم من خستم تهیونگ گشنمم هست اصلا قهرم

جونگ کوک بعد گفتن حرفش رفت سریع دوید که دید تهیونگ هم دنبالشه تهیونگ سریع با خنده لز پشت بغلش کرد که یه دفعه جونگ کوک تبدیل به خرگوش شد و تهیونگ تا به خودش اومد دید فقط لباسای جونگ کوک دستشه و یه خرگوش داره با سرعت فرار میکنه

_لعنت... پس میخوای بازی کنیم خرگوش کوچولو

تهیونگ کل خونه رو دنبال جونگ کوک میدوید جونگ کوک از قصد میرفت زیر مبلا تا تهیونگ خم بشه و با دست دنبالش بگرده تا زمان واسه فرار بخره بعد 5 دقیقه تهیونگ بلخره جونگ کوک رو گرفت وداخل اتاق برد و روی تخت نشست و اون خرگوش بازی گوش رو روی پاهاش گذاشت و به دمش چنگ زد که جوک کو به حالت انسانیش دراوند و ناله کرد

+اههههه گفتم به دمم دست نزن این نامردیه

_تحریکت کردم بانی؟

تهیونگ لبش رو لیسید و اسپنک محکمی به باسن جونگ کوک زد

+اههه

_5 تا اسپنک بخاطر خسته کردن من باید بشماری

+چـ.چشم

_افرین

تهیونگ باستن جونگ کوک رو نوازش کرد و اولین اسپنک رو محکم روی باسن نرم و سفید جونک کوک فرود اورد

+اهههههههه ی.. یکککک

تهیونگ سریع دومین ضربه رو روی همون ضربه اول زد

+اههههه د... دووو

ضربه های بعدی رو محکم تر از قبل شروع کرد

+جیییغغغغ تهیونگ پ.... پنچ

تهیونگ باسن سرخ و کبود شدهحونگ کوک رو نوازش کرد و یه ضربه دیگه بهش زد

+اههههه بسه لطفا

تهیونگ بدن برهنه جونگ کوک رو روی تخت گذاشت و سمت کمادش رفت یه هودی و یع شرت و شلوارک از داخل کماد برداشت و سمت جونگ کوک رفت و لباسا رو تنش کرد و سعی کرد نگاهش رو از رونای سفید و برهنش بگیره ولی دیکه تحریک شده بود جونگ کوک که از وضعیت تهیونگ با خبر شده بود روی تخت هولش داد و کمربند شلوار تهیونگ رو باز کرد و شلوار تهیونگ رو تا روی روناش پایین کشید و دیک سیخ شده تهیونگ رو توی دستش گرفت و شروع کرد به لیس زدن نوک دیکش تهیونگ لبش رو گذید و به دستاش تکیه داد و سرش رو به عقب پرت کرد که یه دفعه جونگ کوک سر دیک تهیونگ رو وادرد دهنش کرد و تهیونگ چشماش سفید شد و ناله ای کرد

_اهههه فاااک افرین جونگ کوک اههه عالیع فاک

جونگ کوک چشماش رو بست و سریع سرش رو جلو عقب کرد و سعی کرد به خوردن دیک تهیونگ به ته حلقش و عوق زدناش رو نادیده بگیره

_هاه فاکک.....

🐇My Sexy Bany🐇Where stories live. Discover now