_هاه فاکک کوک افرین سریع تر اهههه
جونگ کوک سریع تر سرش رو تکون داد که دستی توی موهاش رفت و محکم موهاش رو توی دست گرفت تهیونگ سر جونگ کوک رو محکم به دیکش فشار داد طوری که دیکش تا ته حلق جونگ کوک رفته بود و جونگ کوک از شدت خفگی صورت و گردنش قرمز شد و چشماش بالا رفت تهیونگ با ناله بلندی داخل اون دهن گرم و دیوانه کننده خالی شد و جونگ کوک همه مایع داخل دهنش رو قورت داد و بعد دیک تهیونگ از توی دهنش بیرون اومد و با بی حالی روی رونش افتاد و شروع کرد به سرفه کردن و نفس نفس زدن تهیونگ موهاش رو نوازش کرد
_عالی بود کوک ممنونم خرگوش کوچولوی من خوبی؟
جونگ کوک سرش رو بالا و پایین کرد و سرش رو از روی رونای تهیونگ برداشت و بلند شد
+گشنمهه ته ته
تهیونگ شلوارش رو بالا کشید و کمربندش رو بست
_ولی تو همین الان غذا خوردی
+ما ناهار نخوردیم ته توهم زدی؟
_ولی بیبی تو همین الان داشتی دیک منو میخوردی
+تههههه
تهیونگ خندید و جونگ کوک رو محکم توی بغلش چلوند
_بیبیم چی دوست داره براش درست کنم
جونگ کوک چشماش برق زد و از بغل تهیونگ اومد بیرون و روی کولش پرید
+میشه پیتزا سفارش بدی؟
_نه لاو پیتزا زیاد باعث میشه.....
جونگ کوک پرید وسط حرفش و با لحن مظلومی گفت
+لطفا ددییییی
تهیونگ اب دهنشو قورت داد و گوشیش رو از توی جیبش دراورد و مشغول سفارش دادن دوتا پیتزا شد و همزمان حرف زد
_حاظرم هرچی بگی قبول کنم ولی بگی ددی
+هرچی بخوام؟
_اره هرچی بخوای عشق من
+مرسی ددی
تهیونگ لبخندی از روی شادی زد و گفت
_میخوای تا پیتزا میاد فیلم ببینیم و پاپکورن بخوریم؟
+واییییی اره عاشقتم ته تو همیشه میدونی من چی میخوام
تهیونگ خوشحال و سرحال سمت اشپزخونه رفت و گفت
_تو هر فیلی خواستی انتخاب کن لاو منم پاپکورن ها رو اماده میکنم
_باشه
جونگ کوک نگاهی به سی دی ها انداخت و وقتی چیز خاصی پیدا نکرد با صدای بلند گفت تا صداش به تهیونگ برسه
+تهههه فلشی داری که فیلم ترسناک توش باشه
_اره عشقم توی یه فلش ابی روشنه داخل کشو سمت راست میز تلوزیون
+مرسی
جونگ کوک فلش رو به تلوزیون وصل کرد و یه فیلم ترسناک از بین اون هم انتخاب کرد و روی ایب زد
+ته بیا دیگه
_اومدم لاو
+بی زحمت برقا رو هم خاموش کن ددی
تهیونگ پاپ کورن ها رو روی میز جلوی مبل گذاشت و همه برقای خونه رو خاموش کرد و سمت مبل رفت و کنار جونگ کوک نشست و جونگ کوک فیلم رو پلی کرد
.
.
.
.
.
.
.
.
~افرین کیوتی من عالی بود تو خیلی خوشگل میرقصی×و همینطور سکسی
÷م.. ممن.. ون
هوسوک دست پاچه سمت یونگی رفت
~لکنت داره یونگ...
× اگه اون پیرزن بیریخت بخواد زخم زبون به جیمینم بزنه ازش نمیگذرم هوسوک گرفتی؟
~اروم باش کی به حرفش اهمیت میده
یونگی نفس عمیقی کشید و به جیمین نگاه کرد و بهش اشاره کرد که بیاد و رپی پاش بشینه جیمین لبخندی زد و سریع سمت یونگی رفت و روی روناش نشست یونگی سرش رو بوسید و موهاس صورتیش رو بو کشید
×خوب گوش کن جیمینم اگه اون پیرزن حرفی زد گوش نمیدی و ناراحت نمیشی چون ادم بخاطر یه هرزه پیر قصه نمیخوره
~هیییی یونگ اون مادربزرگ تهیونگه
×خود تهیونگ هم ازش متنفره
~به هر حال بزرگ تره و باید احتراوشو بگیریم
×خب منم به کصش احترام میزارم و از کون میکنمش
~یونگییییییییی کاری نکن پرتت کنم بیرون جلوی جیمین فوش نده
جیمین به بدن ورزیده یونگی تکیه داده بود و فقط میخندید یونگی بوسه ای به سر جیمین زد
×قربون خنده هات برم امگا کوچولوی من همیشه برامون بخند جوجه کوچولوی خوردنی
جیمین لبخند خجالتی زد و سرخ شد و سرش رو پایین انداخت هوسوک جلوی پای یونگی که جیمین روش بود زانو میزنه و سر جیمین رو بالا میاره لبش رو روی لبای پفکی و صورتی جیمین میزاره و بوسه خیس و عمیقی رو شروع میکنه یونگی هم سرش رو توی گرد جیمین میبره و زبونش رو روی شاهرگ جیمین میکشه و بعد محکم همون نقطه رو میمکه جیمین ناله ای میکنه و هوسوک از این فرست استفاده میکنه و زبونش رو وارد دهن جیمین میکنه و وقتی نفس کم اورد ازش جدا میشه
YOU ARE READING
🐇My Sexy Bany🐇
Fantasyتهیونگ هیچ وقت فکرشم نمیکرد که حیون خونگیش یه پسر بچه کیوت و سکسی باشه تهیونگ حتی نمیدونست این خرگوش خوشگل قراره بدجوری تهیونگو عاشق خودش کنه...... _تو دیگه کی هستی؟ تو خونه من چی میخوای؟ +هیونگ منم هق جونگ کوک..... _چی داری میگی... این غیر ممکنه...