Ch1:Mr Jeon

15.5K 1.7K 1.9K
                                    

[تمام نامه هایی که اول هر پارت می خوانید از "آقای استاکر" به تهیونگ خواهد بود.]

موسیقی این پارت:
Dark Red- Steve Lacy

"توی کتاب ها زیاد راجبش خونده بودم.
راجب چیزی که صداش می زنن عشق.
راجب اون حسی که وقتی برای اولین بار می بینیش زیر پوستت می خزه و باعث می شه کل موهای تنت سیخ بشه.
راجب اون هورمون‌هایی که باعث می شن کار های احمقانه بکنی.
هیچ وقت بهش باور نداشتم، تا این که تو رو دیدم.
تو.
چه واژه بی ارزشی برای کسی که هستی. تو.
همه من.
قلبی که توی سینه ام می تپه.
خونی که توی رگ هام می جوشه.
تو.

تماماً متعلق به تو،
چوب‌بُر"

-2020-

تهیونگ توی افکارش گم شده بود.
بدون این که متوجه بشه با انگشت هاش روی دسته مبل همون هارمونی رو می زد که وقتی بچه بود مادرش با پیانو بهش یاد داده بود.
حتی دیگه متوجه هم نمی شد. اون هارمونی پس زمینه تمام زندگیش بود، یه موسیقی که هیچ وقت دست از پخش شدن توی ذهنش برنمی داشت.

شاید به همین خاطر همیشه سردرد داشت، نه به این خاطر که میگرنش ژنتیکی بود.
اون نبض روی شقیقه هاش آواز و موسیقی بود، نتیجه رقص انگشت های ظریف و کشیده مادرش روی کلید های پیانو.

- به چی فکر می کنی تهیونگ؟

صدای آروم زن، تهیونگ رو از افکارش بیرون کشید.
روانشناس ها و علاقه بی پایانشون برای سرک کشیدن توی سرش.

جداً، این علاقه نباید خودش یه مشکل روانی محسوب می شد؟

و اگه می شد، روانشناس ها نباید از همه روانی تر به حساب می اومدند؟

- دیشب یه کتاب خوندم.

تهیونگ با خونسردی سوالشو با یه جواب بی ربط جواب داد و خانم پارک فقط لبخند زد.

- چه کتابی؟

- به دنبال آلاسکا. پاراگراف آخرش رو بار ها و بار ها برای خودم تکرار کردم... " کلمات آخر توماس ادیسون این بودند "اونجا زیباست". نمی دونم اونجا کجاست، ولی باور دارم یه جاییه و امیدوارم زیبا باشه."

این دروغ نبود، تهیونگ واقعا دیشب این کتاب رو تموم کرده بود و واقعا به اون کلمات هم زیادی فکر کرده بود.
ولی نمی خواست فکر کنه که چرا به اون کلمات انقدر فکر کرده.
تا اینکه روانشناسش حرف زد‌.

- امیدواری پدر و مادرت اونجا باشن؟ یه جای زیبا؟

هاه. زنیکه باهوش. از هر فرصتی استفاده می کنه تا به ترامای تهیونگ سیخونک بزنه.
تهیونگ لبخندشو عمیق تر کرد.

- طبیعتاً دوست ندارم فکر کنم الان توی قعر جهنم می سوزن، نه؟

صداش مزه ای از طعنه داشت که خانم پارک بعد از یک سال نسبت بهش مصون شده بود.

𝗠𝗿 𝗦𝘁𝗮𝗹𝗸𝗲𝗿 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕Donde viven las historias. Descúbrelo ahora