"I must never see his tearful eyes"

77 15 5
                                    

قبل شروع این پارت میخوام توجهتون رو اینجا هم به ویدیوی مربوط به پارت قبلی جلب کنم .. لینکش رو توی کامنت ها براتون آپ میکنم. امیدوارم از دیدنش لذت ببرید ❤️

-

×سهون.. چیشد؟؟ چرا جواب نمیدی؟ با توام!

سهون بلاخره با صدای بلند چانیول از حالت شوک در اومد و با لکنت جواب داد.

-ا..الان.. خودمو م..میرسونم شرکت.

و تماس رو قطع کرد..

انقدر هنوز توی شوک بود که اصلا نمیدونست قراره کجا بره و این ضمیر ناخودآگاهش بود که اون رو به سمت ماشینش راهنمایی میکرد. سوار ماشینش شد و درحالیکه کاملا بکهیون و کنسرتش رو فراموش کرده بود از پارکینگ سالن کنسرت به مقصد شرکت خارج شد...

~~

انقدر غرق خوندن برای معشوقش بود که حتی لحظه ای چشمهاش رو باز نکرد که ببینه سهونش خیلی وقته رفته.. با تمام شدن آهنگ پلکهاش رو از هم فاصله داد و با لبخند عمیقی که از قلبش منشا میگرفت انتظار دیدن سهون رو داشت. اما وقتی چشمهاش رو کاملا باز کرد چیزی جز جای خالی اون ندید، برای لحظه ای دلهره عجیبی به جونش افتاد.

بدون هیچ حرکتی درحالی که میکروفون رو گرفته بود به جای خالی سهون خیره شده بود و اصلا متوجه این نبود که تمام تماشاگرها منتظر ترک بعدی هستن.. چند دقیقه به همین روال گذشت تا اینکه با صدای مسئول کنسرت که داشت از پشت صحنه خودش رو پاره میکرد به خودش اومد.

دستپاچه از روی صندلی وسط استیج بلند شد و به سمت پشت صحنه قدم برداشت. فکر اینکه سهون بیخبر کجا رفته همه تمرکزش رو از بین برده بود و داشت دیوونش میکرد. عین یک مجسمه زیر دست خانم هان بود.. خانم هان که متوجه حالت غیرعادی بکهیون شده بود جرئتش رو جمع کرد و رو به پسر جوون درمورد حالش ازش پرسید

٫بکهیون.. حالت خوبه؟ اتفاقی افتاده؟

بکهیون که با صدای خانم هان به خودش اومده بود نگاه خیرشو به اون دوخت و بعد از مکث نه چندان کوتاهی لب زد.

+ام.. نه.. چیزی نشده. فقط یکم خستم.

و نگاهش رو از خانم هان گرفت. خانم هان که سیریش تر از این حرفا بود و متوجه تردید توی صدای بکهیون شده بود سرش رو کج کرد تا دوباره نگاهش به نگاه بکهیون گره بخوره.

٫ولی من مطمئنم یه چیزی شده. به پسری که قبل کنسرت دیدیش مربوطه؟

بکهیون با شنیدن حرف خانم هان نگاهش رو که حالا خشمم قاطیش شده بود بهش داد و برعکس بقیه مواقع که خیلی آروم با اون زن برخورد میکرد این بار با لحن تندی گفت.

+گفتم که چیزی نشده! کارتون رو سریعتر انجام بدین.. هرچه زودتر برای اجرای ترک آخر باید برم روی استیج.

Mirage [ Completed ]Where stories live. Discover now