درود به همه تونمن برگشتم
یکم بگا رفتم طی این مدت ولی خب اهمیتی نداره، شاید هم داره و میخوام بگم که ارزشش رو داشت، ولی خیلی هم مطمئن نیستم
نبودِ من، به خاطر بیمارستان و بیماری و اینا نبود
چرایی این مشکل که چه بسا خودتون هم در ادامه بتونید حدس بزنید،
این بود که گوشیم رو از دست دادم
پیرو یِ اون هم همهی اطلاعاتم، اکانت ها و پسووردها و حتی فیک هام رو از دست دادمخطمو سوزوندم
یه گوشی جدید گرفتم
توی بقیهی پلتفرم ها همهی اکانت هامو پاک کردم
یه شمارهی دیگه گرفتم
اکانت های جدید زدم و بعد از یه ترم دوری از دانشگاه، برگشتم سر درسم
و تنها واتپد موند که نمی تونستم پسووردمو به یاد بیارم...
با کمک و امدادهای غیبی(😔😂) دوستان و تفکر و تلاش های پیوستهی خودم، امشب تونستم وارد اکانت بشم و میتونم بگم وقتی که باز شد و نگفت invalid هستی و اینا، از شگفتی و هیجان و خوشحالی نمی تونستم حرف بزنم.
خب مامانم خایه کرد انقد که گفتم هییییع و شادمانی و سرور کردم😔😂
ولی به هر حال همهی دوستانی که تا حالا هربلایی سرمون آوردن قطع به یقین کیر نداشته مونم نیستن و میتونن برن توی فاضلاب پیش پی پیامن الان زنده م و اینکه چی شد و چی گذشت به هیچ جای خودم نیست، به هیچ جای کس دیگه ای هم نباشه که قوربونتونم برم
برگشتم تا با تمام قوا به فحش بکشیدم
سینه فراخ کردم به عشششق
YOU ARE READING
《Whores Don't Cry》
Fanfiction《فـاحـشـهها گـریـه نمیکنن》 _چرا منو نمـیکشـی...؟ +صدای جیغ و فریادهات برام خیلی جذابتر از طـعـم گوشت بدنته. _برای چی..داری این کارو باهام میکنی...؟ +چون دیدن درد کشیدنت..وقتی که ساعتها بعد از بازی و شکنجه همچنان ناله میکنی، دیوونم میکنه. اشـک داغی...