تناسخ | It's a disaster

1.6K 108 19
                                    

این قسمت : فاجعه است

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

مطمئن شده بود که توی دام افتاده و دیگه‌ راه فراری نداره . داشت از تمام خدایان و پیامبرانی که میشناخت درخواست میکرد کسی چیزی نفهمیده باشه که ناگهان صدای قاطع و بلند مرد رو شنید .

+ امیدوارم دلیل قانع کننده ای برای اینجا بودنت داشته باشی . چون نمیخوام با یه بچه ای که دزده سرو کله بزنم

دختر بدن نحیف و ریزه میزه اش رو از رو زمین بلند کرد
و خاک های فرضی لباسش رو پاک کرد .
داشت با خودش فکر میکرد که اگر مضطرب و ترسیده به نظر بیاد فقط همه چیو بدتر میکنه پس با لحنی حق به جانب و سرکشش
به انگلیسی حرف زد
و هر چی از ذهنش گذر میکرد رو بدون مکث به زبون میاورد .
هر چند که مرد به زبان کره ای با اون صحبت کرده بود

- تو نمیتونی منو دزد خطاب کنی آقای اصطلاحا محترم ، تو حتی با این همه وسایل گرون قیمت یه دزدگیر هم نداری ، من بهت لطف کردم و چیز خاصی از خونت بر نداشتم فقط خودمو تا اینجا زنده نگه داشتم و پول نقد گرفتم . اینو جا نندازم که بعدا بهت برشون میگردونم

دختر چشم هاشو رو هم گذاشت و نفسی گرفت

- اصلا چرا دارم اینارو برات توضیح میدم ؟ لازم نمیبینم بهت جواب پس بدم

این نهایت پررویی و بی ادبی دختر نوجوان رو میرسوند
انگار خانواده اش برای تربیتش حتی نیم ساعت هم وقت نزاشتن

جونگکوک‌ تا به اینجا کفرش در اومده بود و متوجه شد که احتمالا دختر نمیتونه کره ای حرف بزنه

حرف های دختر مثل یک جوک براش عمل کردو باعث شد خنده عصبی ای تحویلش بده

اما سریعا خندشو به پوزخند تبدیل کرد
پوزخندی حرص درار نصارِ صورتِ مربعی و استخوانی دختر کرد
و به تقلید از دخترِ گستاخ انگلیسی جواب داد

+ داری با آدم بدی در میوفتی من هر کسی نیستم ! اسم جئون جونگکوک تاحالا به گوشت خورده ؟ اسم آدمی که نمیزاره تو و امثال تو به راحتی قصر در برن

جونگکوک فکر میکرد که دختر رو به روش به راحتی از دزدی هایی که کرده مقر نمیاد پس با تهدیدی سعی در ترسوندنش کرد

- اگر حاظر نیستی با زبون خودت به همه چی اعتراف کنی میدمت دست پلیس تا اونا به اعتراف وادارت کنن

از طرفی دیگر زنی که خیلی وقته کنار جونگکوک ایستاده ، بدون کوچک ترین دخالتی به مکالمه ای که بین اون دو رد و بدل میشد گوش‌ میداد
انگار قصد نداشت دخالتی هم داشته باشه

- یک ، با خودت انقدر پز نده ! دو ، قرار بود بعدا اینا رو بهت پس بدم . سه ، فکر نمیکنم برای شما آدم پولدارا یکم غذا و پول نقد چیز بزرگی به حساب بیاد

 تناسخ | JungkookWhere stories live. Discover now