این قسمت : نمایش و اجرا
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
چند شب گذشته سوریون و جونگکوک ارتباطشون صمیمانه تر از قبل شد و شاید به همین بهونه بهم نزدیک تر شدن
کمو بیش جونگکوک تیکه و سوریون دست مینداخت اما نه از روی جدیت فقط صرفا برای ایجاد صمیمیت و راحتیهردوشون برگشتن سر روتین خودشون و جونگکوک از اجرایی که برای نیکول تعریف کرده بود با موفقیت رد شد ، همراه با سوریون .
اونو همراه خودش واقعا برده بودو خاطره خوبی ساختن
مدام به یاد میاورد که حس شیرینی داشت و مطمئن بود که سوریون داره اجراشونو نگاه میکنه
دوست داشت به ذهن زن نفوذ کنه و ببینه اونجا چه خبره
و در نهایت این اجرا نه تنها استرسزا نبود بلکه انرژیشو چند برابر کرد
از اون اجرای به یاد موندی خیلی نمیگذره شاید همین یکی دو شب پیش بود اما دیگه گذشته و نمیشه برگشت همون موقع* فلش بک *
هیجان خیلی زیادی بین پسرا وجود داشت
چون این بعد از مدت ها بود که داشتن دوباره برمیگشتن به خونه دومشون یعنی استیج همه چی متفاوت تر بود
با این حال که نیکول در کنارشون نبود ، اینبار سوریون بینشون بود
عین دوست و همکاری که اومده تا حمایتشون کنه
اما اون از طرف جونگکوک دعوت شده بود پس فقط برای جونگکوک حکم همکار و دوست رو نداشت
سوریون هرچند خودش نمیدونست اما چیزی فراتر از یه دوست بود
جونگکوک مطمئن بود که سوریون براش شدیدا متفاوته
حتی با وجود اون به هیچ کس دیگه نگاهم نمیکنه
حالا در حضور اون اجرا داشتن و فکر میکرد که قلبش داره بی قراری میکنه
نمیتونست حدس بزنه سوریون چه احساسی داره ولی میدید که بلاخره بعد از مدت ها داره از ته دلش میخنده
هرکسی با وجود بنگتن همین قدر پر انرژیو شاد میشد
در نهایت وقت رفتن شدو اونا مجبور بودن که سوریون رو با چندین استف توی بک استیج تنها بذارن
با اینکه کوک دلش میخواست قبل اجرا سوریون رو بغل کنه اما این جلوی ادمای دیگه غیر ممکن بودهر هفتاشون با آمادگی کامل وارد استیج شدن و صحنه ی تماشاچیا رفت رو هوا
داشتن جیغ میزدن و اسم آیدول هاشونو فریاد میزدن
خوشحال بودن که میتونن خواننده های مورد علاقشونو ببینن
سوریون عین یه مادر که انگار داشت بچه ها شو بدرقه میکرد به اون لحظه ی باورنکردی خیره شده بود
برای هزارمین بار بهش ثابت شد که این هفت نفر خیلی بیشتر از تصور هوادار داشتنحالا پسرا شروع میکنن به خوندن ، هرکدوم منتظر میموندن تا پارت مخصوص خودشونو ارائه بدن
کم کم نوبت جین میرسه و با آرامش کامل دستشو میزاره رو میکروفن کنار گوشش و با تمام احساساتش کلماتو به بازی میگیرههمون طوری که خودشون این اهنگو نوشتن همون طور هم به بهترین نحو اجراش کردن مثل همیشه و بعد از مدت ها باهم
YOU ARE READING
تناسخ | Jungkook
Fanfiction🔞این فیکشن به افراد زیر سن قانونی پیشنهاد نمیشود🔞 از نظر من تناسخ فقط این نیست که تو بمیری و به عنوان فرد جدیدی متولد بشی . همین که هویت قبلی تو نابود بشه و به عنوان فرد دیگه ای شروع به زندگی کنی نشونه ای از تناسخ بدون مرگه . هویت و روح تو مردن...