تناسخ | A pleasant mistake

708 69 56
                                    

این قسمت : یه اشتباه لذت بخش

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

~ فلش بک ~

کسی نبود که صدای دردمند دخترک بیچاره رو بشنوه
میتونست جیغ بزنه و از باد هم درخواست کمک کنه

روز ها و هفته ها میگذشت و هاروکو با درد نفس میکشید
نمیتونیم بگیم زندگی میکرد !
چون این اسمش زندگی نبود ...
حالابه تولد 16 سالگیش رسیده بود و امروز شدیدا شکر گذار بود

چون عموش پیغام گذاشت که

" یک روز خونه نیستم از تولدت لذت ببر "

نای بلند شدن از روی زمین رو هم نداشت
طی این چند وقت خونریزیش بند نمیومد باعث شده بود ضعف کنه و خیلی بی جون تر از قبل بشه
این بچه که حالت عادیش پوست و استخون بود حالا دیگه چیزی براش باقی نموند

اون بی رحمای عوضی ای که کوچیک ترین اهمیتی به وضعیتش نمیدادن و بی رحمانه از لحاظ جنسی آزارش میدادن

همه ی اینا مصبب شد حتی نتونه پلک هاشو بالا پایین کنه
هرکسی این هاروکو رو میدید قطعا به حالش گریه میکرد
اصلا تقصیر هاروکو چی بود که عموش یه روانی به تمام معنا بود ؟؟
اصلا توی جهان چند درصد این نوع جرائم وجود داشت که هاروکو جزو اونا بشه
دختر حتی روحشم خبر نداشت که همچین بلاهایی میتونه سر یه دختر توی زندگیش بیاد
برای همین خودشو باخته بود ! همه چیشو باخته بود .

دخترک همون طور که روی زمین دراز کشیده بود اشکی رو گونه اش سر خورد
اشک روانه شد پشت گوش هاش و بعد در جایی بین موهاش محو شد

+ تولدت مبارک

آوای این شعر کره ای از بین لبای خشکش ، نجوا گونه بیرون میومد
درمونده بود و بین اشک های متعددش که حالا راه خودشونو پیدا کرده بودن اینو میخوند

+ تولدت مبارک هاروکو

فقط عجیب بود که تا الان زندست و هنوز نمرده
درسته . امروز روز تولدش بود ولی هاروکو واقعا مرده بود
جسمش دیگه حرکت نمیکرد
یعنی دیگه نمیخواست تلاشی برای تکون خوردن کنه

الان حتی همون یکم امیدی که ته دلش بود هم کور شده و فقط میخواد از شر درد تو تنش خلاص شه
دوای دردش هم مرگ بود
ولی چرا این مرگ سراغش نمیومد ؟
یعنی حکمتی تو زنده بودنش بود ؟!
ولی چه حکمتی ؟!

~ پایان فلش بک ~

~ 30 جولای 2024 ~ 

 تناسخ | JungkookWhere stories live. Discover now