این قسمت : رئیس
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
ساعت دوازده ظهر بود و امروز هوا به شدت عالی بود
حال میداد برای یه پیاده روی
ولی اول ترجیح داد به پوستش رسیگی کنه و بعد اگر حس و حالش رو داشت بره پیاده رویگوشیش به اسپیکر خونه متصل بود و آهنگ با صدای بلندی پخش میشد و بهش انرژی میداد
الان که یه نوشیدنی تو دستش گرفته با ماسک رو صورتش نامحسوس با ریتم آهنگ بدنشو تکون میده و هیچ دغدغه مالی نداره ؛ حس خوبی به خودشو زندگیش داره
الان دیگه میتونه بگه به خودم میبالم چون به خوشبختی بیشتر نزدیکمچندین آهنگ گوش داد و تصمیم داشت تو اوقات فراغتش دقیقا همین طور زندگی کنه
اون یه روزی آرزو داشت عین پولدارا زندگی کنه و الان داره آرزو هاشو زندگی میکنه
همچین دور از تصور هم نبود که یانگ سوریون به اینجا رسیده
همه تو زندگیشون شرایط سختو تجربه کردن و این چیزی نبود که بار دیگه سوریون به فکر فرو ببره
با وجود گذشته اش اما با انرژی سرپا ایستاده بود و برای رسیدن به باقی اهدافش میجنگید ....فعلا هم استراحت میکنه تا بعدا به باقی زندگیش برسه
****
حول و حوش 10:50 دقیقه زن برگشت خونه
بعد از ظهر که رفت پیاده رفتی یه سری خرید مرید داشت که باعث شد کارش انقدر طول بکشه
از جمله ماشینش ، مواد غذایی ، خرت و پرت .با پلاستیک های متفاوت و سنگین وارد خونه شد
با پا در وروری رو بست و وسایل رو روی زمین گذاشتماشین جدیدش فردا به دستش میرسه میتونه با خیال راحت دوباره خودش پشت فرمون بشینه .
الان هم از اونجایی که نفسش پس افتاده بود یه نفسی گرفت و دوباره وسایلشو برداشت تا آشپزخونه برد
با اینکه هنوز لباس عوض نکرده بود ، مواد غذایی و خوراکی هارو جدا کرد و چید سر جاشون
اینطوری با خیال راحت تری لباس عوض میکردموقعه ای داشت وارد اتاقش میشد با خرت و پرتاش وارد شد تا اونا رو هم بچینه .
موقعه ای که یکم دستو بالش خلوت شد و به تمام کاراش رسیدگی کرد ساعت شد 11:38 دقیقه
خودشو رو مبل پرت کرد و یکم نشست
و تازه متوجه شد که خونه چقدر سوت و کورههیچ صدایی شنیده نمیشه و حس عجیبی خونه رو فرا گرفته
پس این همون تنهایی بود که همه ازش فراری بودن ؟
اما اون ... اون عاشق این حس بود
عاشق این سکوت و تنهاییو خوب هم میدونست چرا تحمل زندگی پرجمعیت رو نداره
زن انقدر به تنهایی خودش عادت کرده که در هر حالت دیگه ای خودش رو بلافاصله تحت فشار میبینه
YOU ARE READING
تناسخ | Jungkook
Fanfiction🔞این فیکشن به افراد زیر سن قانونی پیشنهاد نمیشود🔞 از نظر من تناسخ فقط این نیست که تو بمیری و به عنوان فرد جدیدی متولد بشی . همین که هویت قبلی تو نابود بشه و به عنوان فرد دیگه ای شروع به زندگی کنی نشونه ای از تناسخ بدون مرگه . هویت و روح تو مردن...