این قسمت : قفلو بازش کن
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
~ 7 آگوست 2024 ~ ساعت ۱۱ و ده دقیقه همون شب
- خب سوریون دوست داری یکم از خودت و خاطراتت برامون بگی ؟
تهیونگ کسی بود که کنجکاوانه این سوال رو از سوریون میپرسید
بقیه هم جمع شده بودن تا خطراتشونو باهم به اشتراک بزارن
تا به الان جیهوپ زیاد صحبت کرده بود و بعد رفته بود که نوشیدنی هارو آماده کنهبعدش خواستن یکم از سوریون بشنون
اما اون ... چیزی برای گفتن نداشت چون داشت با یه حس شرمساری میگفت+ گذشتم چیزی برای تعریف نداره
لبخند تلخی رو لبش جا باز کرده بود بیشتر کش پیدا میکرد در عین حال که تو فکر فرو میرفت صحبت هم میکرد
+ همش پوچ و تو خالیه
نامجون نگاهی به بقیه میکنه بقیه پسرا هم بهش نگاه میکردن انگار دلش نمیخواست گذشته اش وسط بیاد و حرفی ازش زده بشه
+ میدونید ؟ برگشتن به عقب فقط به خودم آسیب میرسونه
آهی میکشه و در ادامه ی حرفاش میگه
+ من با یکی از عمو هام زندگی میکردم اون یه نزول خور دیوانه بود شایدم بشه بهش گفت پولپرست . خیلی در حقم خوبی نکرد شاید اینکه گذاشت پیشش زندگی کنم یه خوبی بود
جیمین یه سوالی پرسید که بعد ها سوال بقیه پسرا هم شد
- سوریون شی ! تو چطور تحصیل کردی و اونو به پایان رسوندی ؟
سوریون نگاهشو تحویل هر هفتاشون میده و برعکس چند لحظه پیش با لبخند پر انرژی ای میگه
+ سوال خوبی بود ...
درواقع جیمین که فهمیده بود چقدر از گفتن همچین حرفایی اذیت میشه این سوالو پرسید تا بحث عوض شه و سوریون به چیز دیگه ای فکرشو مشغول کنه
+ من تو مدرسه خیلی باهوش بودم به قدری که حالت عادی ، دبیرستان رو زود تر بقیه دانش آموزا تمام کردم و بعد ، دانشگاهم ، باید در این باره بگم که تازه چندین ماهه که تمومش کردم ...
تهیونگ - جدی ؟ چطور همه چیو انقدر زود پیش بردی ؟
+ وقتی وارد دانشگاه شدم هنوز به سن قانونی نرسیده بودم اما دنبال یه شغلی بودم که از پس هزینه هام بر بیام من در ابتدا پول کافی نداشتم برای همین تو یه دانشگاه خیلی عادی درس خوندم تا اینکه بعدش دانشگاهمو عوض کردم
همه کفشون بریده بود و با دهنی باز به هم نگاه میکردن
انگار مسئولیت خیلی بزرگی بر عهده داشته اینکه هم درس بخونه هم سر کار بره و خرج خودشو بده خیلی سخت بوده حتما سوریون پشتوانه و پشتکار داشته
YOU ARE READING
تناسخ | Jungkook
Fanfiction🔞این فیکشن به افراد زیر سن قانونی پیشنهاد نمیشود🔞 از نظر من تناسخ فقط این نیست که تو بمیری و به عنوان فرد جدیدی متولد بشی . همین که هویت قبلی تو نابود بشه و به عنوان فرد دیگه ای شروع به زندگی کنی نشونه ای از تناسخ بدون مرگه . هویت و روح تو مردن...