این قسمت : ایمیل (پست الکترونیک)
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
* فلش بک *
+ نمیخوام برم ... خواهش میکنم عمو نمیخوام برم
با اینکه عموش تمام مدت اونو با حرفاش و رفتاراش آزارش میداد اما هاروکو بدبخت عالم ، بازم به عموش پناه میبرد تا با اصرار هاش بتونه دل عموشو به رحم بیاره
اما کار از کار گذشته بود ، عموش یه بار این بلارو سرش آورده و اگر بحث پول وسط باشه بار دیگه اینکارو میکنه .
هاروکو اخرین باری که جونگکوکو دید مجبورش کرد پولارو با خودش ببره و عموش از همین کار حسابی آتیش خشمش شعله کشید
پس آقای میساکی تنبیهش کرد
تنبیهی که برای این دختر زیادی بی رحمانه بود .هاروکو برای رابطه های یه شبه به مردای سن بالا فروخته میشد و عموش از این راه پول در میاورد .
هاروکو تو سن بلوغ بودو نیاز داشت تا بشینه و مادرش در مورد جرم و جنایت و کثیف کاری های جهان بشنوه و خودشو آماده کنه و بعد وارد اجتماع بشه ؛ نه اینکه تمامی این کثافت کاری هارو تجربه کنه
دختر نوجوان حالا توسط مردای پیر دست مالی میشد تا نیاز های جنسیشونو برطرف کنه
با اشک های متعددش به داخل اتاق فرستاده شد
مرد جدیدی تو اتاق بودو میتونست لرزش پاهای هاروکو رو ببینهاما نمیتونست دردهاشو ببینه ، اشک هاشو ، اذیت شدنشو ، نفس های کوتاه و پی در پیشو ببینه
تک تک مردا انقدر منزجر و نفرت انگیز بودن که دخترک نوجوان جرئت میکرد سمتشون تف کنه
دستو پا میزدو برای کمک تقلا میکرد .
کی میتونست نجاتش بده وقتی عموش پشت این در منتظره تا کارشون تموم بشه و پولشو تحویل بگیره ؟
تا کی این تنبیه ها و مجازات ها ادامه داشت ؟
اصلا به یاد نمیاورد از کی شروع شده باشهپیرمرد اونو کشید و بدون هیچ مقدمه ای تیشرتشو از تنش کند
با خشونت زیادی بازوشو گرفتو پرتش کرد رو تخت
گلوشو چنگ زدو سعی کرد از همین راه برای ساکت کردن و ترسوندنش استفاده کنه
و همین طور شد ، هاروکو خفه خون گرفت .همین بین شلوار خودشو از پا درآورد
دست آزاد هاروکو رو گرفت ، روی عضو نچندان بزرگش گذاشت
تلاش کرد با لمس های دختر خودشو بیدار کنه
برای مدتی با همین کار مشغول شدحتی خودشم فکرشو نمیکرد یه روزی همچین بلایی سرش بیاد
اگر پدرش خبردار میشد میزاشت عموش یه لحظه ام زنده باشه ؟
اگر جونگکوک عموشو پیدا نمیکرد این بدبختیا گریبانش میشد ؟
BINABASA MO ANG
تناسخ | Jungkook
Fanfiction🔞این فیکشن به افراد زیر سن قانونی پیشنهاد نمیشود🔞 از نظر من تناسخ فقط این نیست که تو بمیری و به عنوان فرد جدیدی متولد بشی . همین که هویت قبلی تو نابود بشه و به عنوان فرد دیگه ای شروع به زندگی کنی نشونه ای از تناسخ بدون مرگه . هویت و روح تو مردن...