این قسمت : نزدیکتر
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
دختر نوجوان رو مبل سیخ نشسته و مدام به سرزنش هایی که از سمت جونگکوک میشه گوش میده
مقصود اصلی خودش بودو پیوسته پوست لبشو مجویید و تلاش میکرد کوچیک ترین حرفی از دهنش خارج نشه تا مبادا جونگکوک از کوره در بره .از اینکه دیشب بدون اجازه دست به نوشیدنی مورد علاقه ی جونگکوک زده بودو همچین شرایطی رو فراهم کرده اصلا پشیمون نیست فقط دنبال بهونه ای یا دروغی میگشت تا جوابی در برابر غرغرای اون داشته باشه ...
حالا هم از شدت کنده شدن دیواره های داخلی لبش مزه ی کمی از خون رو حس میکرد و میخواست بی توجهی نکنه اما سوزشش نمیزاشت
بعدشم فقط منتظر شد که حرفای جونگکوک تمام بشه تا بتونه تحولی تو جو خونه شکل بده .
نفس بی صدایی کشید و سرشو پایین انداخت
اگر یکم دیگه اون پیرمرد به حرفاش ادامه بده هاروکو هم مثل چندین و چند دفعه پیش با گستاخی جوابش رو میده+ حالا بگو چرا این کارو کردی و بهتره که یه دلیل منطقی براش داشته باشی !!
هاروکو همچنان سیخ نشسته و به مدت هفت دقیقه تمام حرفای جونگکوک رو متحمل میشه ، تو این هفت دقیقه نه تنها به حرفاش اهمیتی نمیداده بلکه فقط داشت صدای جونگکوک رو به انواع و اقسام شی ها تو دنیا تشبیه میکرد
مثل کشیده شدن ناخن روی دیوار یا
کشیدن قاشق روی بشقاب یا
صدای بریدن درخت با اره برقی یا
اگزوز ماشینی که برای احد دقیانوسه .کمی دیگه به فکر کردن ادامه میده و بعد جواب میده
- خب خونه تنها بودم از طرفی حوصلمم سر رفته بود ، تازشم اون شیشهه خیلی شیک بود دلم میخواست مطمئنم شم که واقعا مشروب الکلیه یا نه
جونگکوک از استدلال دختر تک خندی زدو همون طور که ایستاده یه بار دور خودش میچرخه و دست به کمر میشه
+ تو الان جدی ای ؟
دختر نوجوان دستشو رو پاهای لاغر اما درازش میزاره با جدیت سر تکون میده بعد با مظلومیت ساختگی لباشو غنچه میکنه .
جونگکوک پوفی میکشه به سرعت تغییر لحن میده تا با انگشت اشاره هاروکو رو تهدید کنه و بترسونه
+ دارم یه بار دیگه میگم اگر این بار به چیزایی دست بزنی که بهت مربوط نمیشه ، کاری میکنم که ...
هاروکو که فهمید بحث تهدید مطرح شده درجا با پیچیدگی بین ابرو هاش و با قاطعیت تو روی مرد می ایسته
- چی ها ؟
جونگکوک برای لحظه ای از شجاعتش متحیر میشه
هاروکو برای تقلید از کره ای ها به طرز نابلدی میگه
YOU ARE READING
تناسخ | Jungkook
Fanfiction🔞این فیکشن به افراد زیر سن قانونی پیشنهاد نمیشود🔞 از نظر من تناسخ فقط این نیست که تو بمیری و به عنوان فرد جدیدی متولد بشی . همین که هویت قبلی تو نابود بشه و به عنوان فرد دیگه ای شروع به زندگی کنی نشونه ای از تناسخ بدون مرگه . هویت و روح تو مردن...