از این پارت نهایت لذت رو ببرید.
معلوم نیست دفعهی بدی کی دوتا پارت رو تو یه شب آپ کنم.
اون هم به این دلیل که ریدرام بیش از حد نازن!____________
_ سوکجین دوستپسر من نیست نایون.
تهیونگ با دستهایی که توی جیبش بودند وارد آشپزخونه شد و گفت. با صداش سوکجین و نایون به سمتش چرخیدند تا با تنها آلفای خونه مواجه بشند. و از بین اون دو نفر این نایون بود که اصلا از حرف پدرش خوشش نیومد.
++ چرا نه؟
تهیونگ به بیبیمپابهای تازه و خوشرنگ و رویی که روی میز بودند نگاهی انداخت و درحالی که توی ذهنش برای خوردنشون برنامهریزی میکرد لب زد:
_ این سوالا رو از من نپرس. بجاش روی کارت تمرکز کن.
دختر کوچولو دست به سینه شد و لبهاش آویزون شدند. بنظرش این قضیه که پدرش مطابق میلش عمل نمیکرد خیلی ناخوشایند بود. سوکجین برخلاف آدمهای دیگه واقعا به ددیش میاومد.
++ اما مستر سوکجینی گفت که تو دوستپسرشی.
امگای بلوند با چشمهای گرد شده دستهاش رو جلوی صورتش تکون داد.
+ نه اصلا..من اینو نگفتم!
تهیونگ یه لنگ ابروش رو بالا انداخت و قدمی به سوکجین نزدیکتر شد.
_ که اینطور..پس تو دوستپسر منی سوکجین؟
لحنش لرز خفیفی به تن نحیف امگا انداخت. میتونست واضحا ببینه که سوکجین سعی داره چشمهاش رو ازش بدزده و این برای آلفاش سرگرم کننده بود.
_ جیمین کجاست؟ هنوز پیش نوآیه؟
سوکجین به پشت سر تهیونگ اشاره کرد.
+ جیمین شی اون بیبی مانیتور رو به من داد و گفت هر موقع نوآ بیدار شد برم پیشش. خودش هم حدودا یک ساعت پیش خونه رو ترک کرد.
تهیونگ سری تکون داد و از توی مانیتور پسرش رو که غرق خواب بود تماشا کرد. میدونست برادرش وقتی فرصت جیم زدن به دست بیاره بهش نه نمیگه.
_ خیلیخب...نایون بهتره زودتر شامت رو بخوری و برای رفتن به تختخواب آماده بشی.
++ اما من و سوکجینی میخوایم بعد شام فروزن دو رو ببینیم. ددی اگه خوابش میاد میتونه بره بخوابه.
سوکجین لبهاش رو بهم فشار داد و بعد از کنترل خندهاش رو به نایون لب زد:
+ اما الان حسابی دیر وقته عزیزم. میتونیم فروزن رو فردا نگاه کنیم و من بجاش برات کتاب داستان بخونم. چطوره؟
چشمهای نایون درخشیدند و سرش رو بالا پایین کرد.
++ پس میشه فردا برام کاپکیک هم درست کنی؟
YOU ARE READING
SOLD || TAEJIN
Fanfiction[فروخته شده/𝙎𝙊𝙇𝘿]⛓️ «کیم سوکجین، امگایی که بعد از دزدیده شدن برخلاف خواستهاش، به بالاترین پیشنهاد فروخته میشه...» ➪ 𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐓𝐨 𝐌𝐨𝐉𝐢𝐧𝐎𝐟𝐟𝐢𝐜𝐢𝐚𝐥 ᯽🍕 *یک داستان متفاوت از یک کاپل پر تکرار.. ⛓️ ️کاپل: تهجین / یونمین ⛓️ ژانر: ام...