[5]

112 17 0
                                    

رئیسش با تشر اسمشو صدا زد تا بی‌ادبی نکنه ولی سان نیشخند مرموزی رو لبش نشست که بند دل وویونگ و اعتماد به نفسی که برای چند لحظه داشت رو پاره کرد و از بین برد.

سان از جواب وویونگ نه تنها عصبانی نشده بود بلکه راضیم بود؛ اون دنبال کسی نبود که به راحتی یکی از گزینه‌هاش برای موفق شدن باز کردن پاهاش برای هر کس و ناکسی باشه. دنبال یه زیرخواب مطیع هم نبود.
قبلا تحقیق کرده بود و با سواستفاده از شرایط گروه وویونگ و کمپانیش بهش نزدیک شده بود؛ می‌دونست فقط به لطف اون موقعیت شانس موفقیت داره؛ از طرفی سان سوارکاری بود که همیشه اعتقاد داشت لذت سواری روی اسب وحشی‌ای که خودت رام کرده باشی و فقط اهلیِ تو باشه خیلی بیشتر از لذت سواری رو یه اسب اهلیه که عادت کرده به اطاعت.

اتاق برای چند لحظه تو سکوت سنگینی رفت که سان خودش سکوتو شکست و جواب داد:
- خوبه. شرطی هست تو قرار داد که باهاش مشکل داشته باشی؟
وویونگ جا خورد و هول کرد؛ واسه رفتار تند یهویی و بی‌دلیلش احساس شرمندگی می‌کرد و وقتی حرف زد فقط تونست با لکنت بگه:
- من... هن... هنوز نخوندم.
و بیشتر از دست خودش عصبانی بشه.

سان دوباره به صبوری لبخندشو تکرار کرد و گفت:
- اگه بخوای می‌تونم خودم بگم بهت؛ ولی توصیه‌ می‌کنم هر قراردادی رو قبل از امضا کردن کامل بخونی.
ذهن وویونگ خسته بود؛ اون بدون فکر کردن به هیچ شرط و شرایطی قبول کرده بود برای موفقیتشون غرورشو زیر پا بذاره و به هرحال آقای کیم همین الانم با دقت مشغول خوندن برگه‌ها بود؛ پس گفت:
- لطفا مواردی که فکر می‌کنین لازمه بدونم رو خودتون بگین. من امروز خیلی خسته‌ام و اعضای گروهمم تو اتاق تمرین منتظرمن.
سان با سرش موافقت کرد و پاشو رو پاش انداخت و نه با لحن یه اسپانسر بلکه با لحن پدرانه‌ای گفت:
- دو تا مورد از شرایط قرارداد همین الان تو حرفات بود؛ اولیش اعضای گروهت؛ از وظایف منه و متعهد می‌شم اجازه ندم شایعه‌ی مخربی روت تاثیر بذاره و حتی با فراهم کردن پیشنهاد های مناسب و پروموتت تو کره ارزش تجاریت رو بالاتر می‌برم و حفظ می‌کنم. تو یه سولوییست نیستی پس واسه اطمینان از اینکه مشکلی برات پیش نیاد مراقبت رسانه‌ای شامل اعضای گروهت هم می‌شه و می‌تونی مطمئن باشی راز اوناهم در امانه؛ ولی در مورد سرمایه‌‌گذاری‌های فرعی تو تنها کسی هستی که بهش کمک می‌کنم. صادقانه بگم... من می‌تونم یه موزم به شهرت برسونم ولی این چیزی نیست که برای تو بخوام! باید بیشتر تمرین بکنی و کمپانی باید شرایطی برات فراهم بکنه که رو یه آهنگ سولو کار کنی و سولو دبیو بکنی، بعدش من تو مراسم‌های جوایز، برنامه‌های تلویزیونی و موزیک‌شوها وارد تایم‌لاین اجرا می‌کنمت و تو باید بتونی لایو بخونی و خودتو نشون بدی. همونطور که بهت گفتم این یه سرمایه‌گذاری روی حرفه‌ات هستش و می‌خوام بدونی خودت کسی هستی که می‌تونی راهو هموار تر بکنی.

مکث کرد و به رئیس کمپانی که حالا مثل وویونگ تمام توجهش جلب اون بود نگاه کرد و پرسید:
- مشکلی که با دبیو سولوی وویونگ ندارین؟ هزینه‌اش مهم نیست ولی باید مطمئن بشین که افراد متخصص رو به کار بگیرین براش و به جز وویونگی که فقط قراره بخونه، بقیه‌ی موارد هم همه‌اشون بی‌نقص باشن.

"هم"‌ــــی که گفته بود نشون می‌داد اون وویونگ رو هم بی‌نقص می‌دید؛ برنامه‌هاش برای یه آیدل وسوسه‌برانگیز بود و همه‌ی اینا در کنارهم باعث شده بود وویونگ حالا تا حدی هیجان جای خشمش رو بگیره.

آقای کیم: البته که مشکلی نیست؛ من برنامه داشتم شاید بعد از سه یا چهار سال دیگه کم کم سولو دبیو بدمشون ولی خب اگه شما زحمت هزینه‌هاشو قبول کنین چه بهتر که زودتر هم باشه.

سان دوباره سرشو به نشونه‌ی موافقت بالا و پایین کرد؛ برای گفتن ادامه‌ی حرفاش یکم مکث کرد. مطمئن بود پسر جلوش قرار نیست از شنیدنشون خوشحال بشه ولی از طرفی این قدم بزرگی برای خراب کردن دیوار دفاعی دور وویونگ و غرورش بود و سان باید در کنار تمام نرمش‌هایی که نشون داده بود به پسر مقابلش خوب تفهیم می‌کرد که چه جایگاهی تو این رابطه و قرارداد داره:
- مورد دوم مربوط می‌شه به همین که گفتی خسته‌ای. از اولش که دیدمت به وضوح ثبات ذهنی نداشتی، گذاشته بودم به پای شرایط ولی خودت نقضش کردی. متمرکز نبودی و حالت خوب نبود...

با دیدن جمع شدن اخمای وویونگ با شیطنت اضافه کرد:
- و نتیجه‌اش شد اینکه خوش‌اخلاقم نیستی.

𝗺𝘆 𝘀𝗽𝗼𝗻𝘀𝗼𝗿  ๛𝕎𝕠𝕠𝕊𝕒𝕟༻Where stories live. Discover now