[15]

107 17 0
                                    

وویونگ پسر ضعیفی نبود و حال و روزی که این روزا داشت به خاطر اون مردِ چوی سان نام تجربه می‌کرد کم‌ کم داشت حال خودشم به هم می‌زد؛ با حرص و ولع تا جایی که تونست همراه بقیه خورد، به حدی که سونگ‌هوا به شوخی مداخله کرد:
- پسر قرار نیست کسی از دستت بگیره؛ آروم بخور، الان خفه می‌شی.
یوسانگ: یه دونه امروز صبح سالاد خورده‌ها... حالا یکی ندونه فکر می‌کنه چند روز گشنه نگهش داشتیم.
وویونگ فقط زبونشو برای هر دوی اونا در آورد و یونهو سیخ دوکبوکیش رو جلوی دهن وویونگ گرفت تا مطمئن بشه چیزی از خوراکی‌ها نمونده باشه که وویونگ نخوره:
- بیا اینم بخور؛ دیگه چیزی نموند.

هونگ‌جونگ: چرا مونده؛ ببین بعش سیر نشدی می‌تونی از جونگهو شروع کنی مارم بخوری.
وویونگ و جونگهو همزمان با خنده اعتراض کردن:
- هیونگ!

مینگی: اذیتش نکن؛ مگه سهم تورو خورده؟
هونگ‌جونگ: باور کن فرصتشو می‌دادم می‌خورد!

وویونگ اصلا متوجه نبود کی داشت تنشش رو به خشم و نفرت تغییر می‌داد ولی بازم اعضا کسایی بودن که بدون هیچ تلاشی تونسته بودن آرومش کنن و بخندونن؛ فقط بودن کنارشون هم می‌تونست حالشو خوب بکنه و یادآوری همین فکت براش کافی بود تا دوباره مطمئن بشه شب هر اتفاقی هم بیفته در مقابل حفظ کردن این گروه ارزشش رو داره.

بالاخره به سان جواب داد:
"میام."
و خیلی زود جواب گرفت:
" ساعت ۷ منتظرتم "
آروم با خودش غر زد:
- رو گوشی‌ خوابیده بود؟

چندین بار با خودش تکرار کرد هر اتفاقی بیفته مهم نیست و یه فداکاری کوچیک ارزش تمام چیزایی که در مقابل به دست میاره و حفظ می‌کنه رو داره.
ولی اطمینانش فقط تا لحظه‌ای که بعد از یه مثلا خواب کوتاه که تماما کابوس بود، تو حموم خوابگاه تنها شد دوام داشت...

هنوز هیچکدوم از آزمایش‌هایی که سان خواسته بود رو نداده بود و چکاپ پزشکی هم نشده بود؛ پس قاعدتا سان نباید می‌خواست اینطوری بهش نزدیک بشه؛ ولی اگه واقعا براش مهم نبود چی؟ یا مثلا می‌خواست تا جایی که اون آزمایش‌ها لازم نباشن پیش بره؟
وویونگ هرچند تجربه‌ای نداشت ولی ابدا چشم و گوش بسته هم نبود و می‌دونست که برای رابطه باید علاوه بر آلت، مقعدش رو تمیز و شیو کنه ولی انگشت کردن خودش ابدا چیزی نبود که آمادگیشو داشته باشه!

- مهم نیست اون چی می‌خواد! من فردا با طراح رقص سولوم قرار دارم و حق نداره امشب باهام رابطه برقرار بکنه!
ولی اگه واقعا سان می‌خواست کاری بکنه اجازه داشت مخالفت بکنه؟ اصلا می‌تونست؟
با حرص صابون رو پرت کرد تو دیوار و داد زد:
- فاک یو!

نمی‌دونست کدوم حسش غالبه ولی استرس، عصبانیت و حتی به نوعی هیجان و کنجکاوی باعث می‌شد همزان تو ذهنش صدها صفحه‌ باز باشن و ذهنش دائم از شاخه‌ی یه فکری به اون یکی شاخه بپره.
وقتی به خودش اومد بعد از حموم عادی مثل تمام روزای دیگه‌اش، لخت جلوی لباساشون وایستاده بود و نمی‌دونست چی بپوشه.
تصمیم گرفت فکر کنه این یه قرار عادی با یکی از دوستاشه تا کارش راحت‌تر بشه؛ یه شلوار جین طوسی تنگ با تیشرت ساده‌ و تقریبا بلند سیاه پوشید و با یه کت چرم سیاه کاملش کرد. ماسک و کلاه هم که در هر صورت هیچ‌وقت موقع بیرون رفتن نباید فراموش می‌شد.

مدت طولانی‌تری رو به اکسسوری‌ها و لوازم آرایش نگاه کرد و بین ساید لجبازش و سایدی که می‌خواست در هر شرایطی خوب به نظر بیاد سرگردون موند.
با صدای زنگ گوشیش نگاهشو از میز گرفت و به اسم تماس گیرنده داد؛ منیجرشون بود:
- بله؟
- آماده‌ای؟
- تقریبا...
- پس من تا یه ربع می‌رسم؛ بیا پایین دیگه معطل نشیم.
- باشه.

داشت می‌رفت که تو یه لحظه قبل از بیرون رفتنش از اتاق نظرش عوض شد و برگشت تا گردنبند صلیبش، یه ساعت دیجیتال سیاه و سه تا انگشتر برداره؛ در نهایت هم با یکم تینت لب و ادکلن راضی شد بره بیرون.

به محض نشستن تو ماشین ماسکشو در آورد تا راحت‌تر بتونه نفس بکشه:
- دیر نکردم؟
- نه تازه رسیده بودم؛ واسه بخش کورس آهنگ جدیدتون دقیقه نود سر قیمت خرید حق کپی رایت آهنگی که قرار بود ازش سمپل بشه به توافق نرسیدن.
- شت! ولی کاراشو تموم کردیم تقریبا...
- حالا باید دوباره آهنگسازی و لیریک نویسی بشه واسش و عوضش کنیم و دوباره ضبط بشه اون یه تیکه طوری که به بقیه‌‌اش بیاد؛ نشه کنسله و باید کوبید از نو ساخت؛ منم دیدم تمرین و کارای پسرا بیشتر طول می‌کشه واسه همین اول اومدم تورو برسونم.
- یه کامبک اگه چیزی پیش نیاد واقعا تعجب می‌کنم!
- یادت باشه اولین فرصت در مورد تغییراتی که دادن بپرس و خودتو آماده کن براش.
- باشه.
- آدرس همونیه که واسم فرستادی؟
- آره.

دیگه تا مقصد حرفی بینشون ردوبدل نشد و همونطور که به آهنگای مورد علاقه‌‌اشون گوش می‌دادن وویونگ تو شبکه‌های اجتماعی مشغول خوندن پیام‌های ایتینی‌ها شد و گاهی هم با اکانت فیکش تو بحثای جالب نظر می‌داد و فن‌آرت‌هاشو سیو می‌کرد.

𝗺𝘆 𝘀𝗽𝗼𝗻𝘀𝗼𝗿  ๛𝕎𝕠𝕠𝕊𝕒𝕟༻Where stories live. Discover now